سلام مولای من ای جان عالم .
سلام مولای من ای جان عالم .
سلام آقای مظلوم و غریبم .
آقا جان .
هر بامداد جمعه از این جمعه های نور
یعنی درست ساعت مستی... زمان شور
در من کسی شبیه خودم زار می زند
یعنی بساط ندبه ی من گشت جفت و جور
شعر است آنچه می چکد از چشم های من
اشک است آنچه می کند از دفترم عبور
این صبحگاه ِ گریه برایم مبارک است
این واژه های شسته، برایم پر از سرور
مولای من! تو حس مرا درک می کنی
تو ندبه های خیس مرا می کنی مرور
وقتی که واژه های من از دست می روند
تو شعر می شوی به دلم می کنی خطور
من با همین دعای فرج عشق می کنم
من مست می شوم ز همین وعده ی ظهور
این بیت های خسته تو را ندبه می کنند
باران گرفته در طلبت پشت این سطور
التماس دعا
سلام آقای مظلوم و غریبم .
آقا جان .
هر بامداد جمعه از این جمعه های نور
یعنی درست ساعت مستی... زمان شور
در من کسی شبیه خودم زار می زند
یعنی بساط ندبه ی من گشت جفت و جور
شعر است آنچه می چکد از چشم های من
اشک است آنچه می کند از دفترم عبور
این صبحگاه ِ گریه برایم مبارک است
این واژه های شسته، برایم پر از سرور
مولای من! تو حس مرا درک می کنی
تو ندبه های خیس مرا می کنی مرور
وقتی که واژه های من از دست می روند
تو شعر می شوی به دلم می کنی خطور
من با همین دعای فرج عشق می کنم
من مست می شوم ز همین وعده ی ظهور
این بیت های خسته تو را ندبه می کنند
باران گرفته در طلبت پشت این سطور
التماس دعا
۷.۴k
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.