کوک: چیشده هیونگ
کوک: چیشده هیونگ
جین: واقعا ات رو زدی
کوک: واسه چی
شوگا: زدی یانه(داد)
کوک : اره زدم
ات: چه رویی داری
سوجین:حرفه دهنتو بفهم
جیهوپ: کسی که باید حرفه دهنشو بفهمه تویی نه ات
کوک: چیشده حالا چرا اینجوری میکنید
ات: میدونی چیشده ات بدبخت شد ات دیگه مامان بابا نداره که بهش ایمان بیارن و از امروز ات دیگه دوستی به اسم کوک نداره فهمیدی و درظمن تو دیگری اعضا فهمیدن چه بلایی سرم
اوردی پس دهنتو ببند و برو پیشه دوست پسرت بگو دیدی ات چیکارم کرد باشه همین الان بگو دیدید دیگه بدبختی ها مم دیدی حالا اگه میخوای بیا منو بکش
شوگا: ات چی میگی اون روانیه واقعن این کارو انجام میده
سوجین: من همچین کاری نمیکنم
کوک: سوجین تو ات رو زدی
سوجین: نه عشقم داره دروغ میگه
کوک: به چه حقی روش دست بلند کردی
ات: کوک اروم باش حالا که چیزی نشده
کوک: من بخاطره این عوضی روت دست بلند کردم ببخشید ات(گریه)
ات: عیبی نداره ببخشید منم گفتم دیگه دوستم نیستی
سوجین: عشقم حرفمو گوش، کن
کوک: سوجین گم ش...(یهو نفسش گرفت)
شوگا: کوک حالت خوبه چت شد
ات: کوک لطفا ذروم باش عوضی چیو نگاه میکنی گمشو دیگه
تهیونگ: میری یا بکشمت
سوجین: باشه میرم ولی کارم با ات تموم نشده
بعدش رفت کوکم بهتر شد من و اعضا کوک رو بخشیدم امشب برای اینکه همه چی رو فراموش کنیم رفتیم بیرون
جین: واقعا ات رو زدی
کوک: واسه چی
شوگا: زدی یانه(داد)
کوک : اره زدم
ات: چه رویی داری
سوجین:حرفه دهنتو بفهم
جیهوپ: کسی که باید حرفه دهنشو بفهمه تویی نه ات
کوک: چیشده حالا چرا اینجوری میکنید
ات: میدونی چیشده ات بدبخت شد ات دیگه مامان بابا نداره که بهش ایمان بیارن و از امروز ات دیگه دوستی به اسم کوک نداره فهمیدی و درظمن تو دیگری اعضا فهمیدن چه بلایی سرم
اوردی پس دهنتو ببند و برو پیشه دوست پسرت بگو دیدی ات چیکارم کرد باشه همین الان بگو دیدید دیگه بدبختی ها مم دیدی حالا اگه میخوای بیا منو بکش
شوگا: ات چی میگی اون روانیه واقعن این کارو انجام میده
سوجین: من همچین کاری نمیکنم
کوک: سوجین تو ات رو زدی
سوجین: نه عشقم داره دروغ میگه
کوک: به چه حقی روش دست بلند کردی
ات: کوک اروم باش حالا که چیزی نشده
کوک: من بخاطره این عوضی روت دست بلند کردم ببخشید ات(گریه)
ات: عیبی نداره ببخشید منم گفتم دیگه دوستم نیستی
سوجین: عشقم حرفمو گوش، کن
کوک: سوجین گم ش...(یهو نفسش گرفت)
شوگا: کوک حالت خوبه چت شد
ات: کوک لطفا ذروم باش عوضی چیو نگاه میکنی گمشو دیگه
تهیونگ: میری یا بکشمت
سوجین: باشه میرم ولی کارم با ات تموم نشده
بعدش رفت کوکم بهتر شد من و اعضا کوک رو بخشیدم امشب برای اینکه همه چی رو فراموش کنیم رفتیم بیرون
۲.۵k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.