سناریو
#سناریو
وقتی عضو هشتمی ولی اونا تحریک شدن
نامجون : سعی میکنه همش یجوری ببرتت توی اتاق....
جین :ات میشه بدنتو روی بدم خودم حس کنم؟
ات: چ...چ...چچ...ی؟؟؟؟؟؟؟؟
جین : ازت خواهش میکنم قول میدم بقیه نفهمن
ات: اوم بیبی حله
شوگا : خیلی ریلکس بهت میگه : نظرت چیه امشب زیرم بخابی؟
جیهوپ :ات شما بچع دوص دارین؟
ات: اره چرا؟
جیهوپ: نظرت چیه امشب بچه بسازی اسم باباشم بزاری جیهوپ؟
جیمین: اوووومممم بیبی حالم اصلا خوب نی امشبو بزار بدنت مال من باشه.......
ات: چی نههه
جیمین: واقعا نیاز دارم توی تو باشم الا
تیهونگ : دستش رو روی رون پات میزاره
ات: چته ؟
تهیونگ : اجازه هس یکم برم بالاتر ؟
ات : اوووممم بیبی
جونکوک : همش زبونشو روی لبش میکشه
ات: چیشده جونکوک؟
جونکوک: بدنت بیبی بدنت.....
ات: میخای برسم اتاق..
یوری🦋
وقتی عضو هشتمی ولی اونا تحریک شدن
نامجون : سعی میکنه همش یجوری ببرتت توی اتاق....
جین :ات میشه بدنتو روی بدم خودم حس کنم؟
ات: چ...چ...چچ...ی؟؟؟؟؟؟؟؟
جین : ازت خواهش میکنم قول میدم بقیه نفهمن
ات: اوم بیبی حله
شوگا : خیلی ریلکس بهت میگه : نظرت چیه امشب زیرم بخابی؟
جیهوپ :ات شما بچع دوص دارین؟
ات: اره چرا؟
جیهوپ: نظرت چیه امشب بچه بسازی اسم باباشم بزاری جیهوپ؟
جیمین: اوووومممم بیبی حالم اصلا خوب نی امشبو بزار بدنت مال من باشه.......
ات: چی نههه
جیمین: واقعا نیاز دارم توی تو باشم الا
تیهونگ : دستش رو روی رون پات میزاره
ات: چته ؟
تهیونگ : اجازه هس یکم برم بالاتر ؟
ات : اوووممم بیبی
جونکوک : همش زبونشو روی لبش میکشه
ات: چیشده جونکوک؟
جونکوک: بدنت بیبی بدنت.....
ات: میخای برسم اتاق..
یوری🦋
۵.۵k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.