((قلبم)) پارت 27
((قلبم)) پارت 27
#ارسلان
تقریبا هوا روشن بود که یه کت بلند سیا پوشیدم با یه کلاه بزرگ عینک دودی رفتم طرف بیمارستان از اونجایی که متین مهراب زیاد ندیده بود چهرشم یادش رفته بود با کل استرس وارد بیمارستان شودم که متین دیدم نشسته رو صندلی دلم میخاست بگیرمش یه تیر تو سرش خالی کنم اما جای مناسبی نبودیم
#دیانا
با کمک دکتر لباسامو پوشیدم مجبور شدم یه چادر بپوشم که ارسلان اومد داخل
ارسلان :دیانا خوبی
دیانا :ارسلان متین که ندید تورو
ارسلان :ن مهراب داره باهاش حرف میزنه بدو باید بریم
منو دیانا با کلی سختی از در پستی رفتیم بیرون دیانا و سوار ماشین کردم منتظر مهراب موندیم
مهراب :گفتین اسمتون چیه
متین :آخه به تو چه اصلا تو کی هستی
مهراب :پرستار آقایون گفتم شاید مشکلی دارین
متین :مشکلی ندارم برو پی کارت
مهراب:چقدر خوب پس خدافز
از بیمارستان زدم بیرون رفتم سوار ماشین شدم رفتیم
ارسلان :دیانا خوبی
دیانا :آره خوبم پانیذ کو
ارسلان :نمیدونم مهراب یه زنگ بزن به رضا
مهراب زنگ زد به رضا که متین گوشیو جواب داد
متین:داداشی فک کردی زرنگی ببین گفتم بهت زرنگ بازی در نیار حالا بیا به آدرسی که میگم الان بیا اگه نیای جنازه رضا پانیذ تحویل میگیری راستی حواست خوب جمع کن
ارسلان :............
#ارسلان
تقریبا هوا روشن بود که یه کت بلند سیا پوشیدم با یه کلاه بزرگ عینک دودی رفتم طرف بیمارستان از اونجایی که متین مهراب زیاد ندیده بود چهرشم یادش رفته بود با کل استرس وارد بیمارستان شودم که متین دیدم نشسته رو صندلی دلم میخاست بگیرمش یه تیر تو سرش خالی کنم اما جای مناسبی نبودیم
#دیانا
با کمک دکتر لباسامو پوشیدم مجبور شدم یه چادر بپوشم که ارسلان اومد داخل
ارسلان :دیانا خوبی
دیانا :ارسلان متین که ندید تورو
ارسلان :ن مهراب داره باهاش حرف میزنه بدو باید بریم
منو دیانا با کلی سختی از در پستی رفتیم بیرون دیانا و سوار ماشین کردم منتظر مهراب موندیم
مهراب :گفتین اسمتون چیه
متین :آخه به تو چه اصلا تو کی هستی
مهراب :پرستار آقایون گفتم شاید مشکلی دارین
متین :مشکلی ندارم برو پی کارت
مهراب:چقدر خوب پس خدافز
از بیمارستان زدم بیرون رفتم سوار ماشین شدم رفتیم
ارسلان :دیانا خوبی
دیانا :آره خوبم پانیذ کو
ارسلان :نمیدونم مهراب یه زنگ بزن به رضا
مهراب زنگ زد به رضا که متین گوشیو جواب داد
متین:داداشی فک کردی زرنگی ببین گفتم بهت زرنگ بازی در نیار حالا بیا به آدرسی که میگم الان بیا اگه نیای جنازه رضا پانیذ تحویل میگیری راستی حواست خوب جمع کن
ارسلان :............
۷.۸k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.