بی تو مهتاب شبی،باز از آن کوچه گذشتم
بی تو مهتاب شبی،باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم،گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید!
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم،
تو،همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه،محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهء ماه فروریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید،تو به من گفتی:
ازین عشق حذر کن
لحظه ای چند برین آب نظر کن
آب،آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی،چندی ازین شهر سفر کن
با تو گفتم:حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
نتوانم!!!!!!
*فریدون مشیری*
همه تن چشم شدم،خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم،گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید!
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم،
تو،همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه،محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهء ماه فروریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید،تو به من گفتی:
ازین عشق حذر کن
لحظه ای چند برین آب نظر کن
آب،آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی،چندی ازین شهر سفر کن
با تو گفتم:حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم
نتوانم!!!!!!
*فریدون مشیری*
۴.۳k
۱۴ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.