لینو:ا/ت بپر رو تخت میخواستم تو دهنت خالی کنم اما به نظرم

لینو:ا/ت بپر رو تخت میخواستم تو دهنت خالی کنم اما به نظرم توت خاله کنم بهتره
ا/ت روی تخت دراز کشید لینو رفت روی تخت و پاهای ا/ت رو بالابرد و از هم فاصله داد و دی.کشو تو یک ضربه وارد ا/ت کرد
ا/ت:ایییی بزرگه بزرگه درش بیار ایششش نمیخواممم
لینو داخل ا/ت خالی شد شروع کر  به ضربه زدن اول اروم بود بعد تند تند تلمبه میزد
ا/ت:اییییی بس کن بسه
لینو:میبندی یا ببندم
ا/ت:اخخخ منظورت چیه
لینو نوار چسپ روی دراور رو برداشت و به دهن ا/ت چسبوند
لینو:اخیشششش منظورم این بود
لینو در ارامش س.سشو کرد و ا/ت بدبخت هم داشت خفه میشد
((نویشنده:بیچاره ا/ت بدبخت ،ا/ت:خفشوووو نویسنده بخواطر تو ببین چی میکشم))
بعد از سه ساعت س.س
زنگ ساعت گوشیه لینو خورد ساعت تقریبا ۶ صبح بود و چون لینو مجبور بود پاشه بره کمپانی همونطور خسته خسته رفت حموم و اماده شد کمی بعد ساعت ۶:۴۵ دقیقه بود از خونه خارج و سوار ماشین شد و به سمت کمپانی حرکت کرد ساعت ۷:۲۰دقیقه بود رسید از ماشین پیاده شد
فلیکس:اووو هیونگ چقدر دیر اومدی
لینو:به تو چه
هان:لینووو شی چرا دیر کردی
لینو:شبو نتونستم بخوابم
هیونجین :اهان پس که اینطور
بعد همه اعضا خندیدند
لینو:هر هر هر خیلی خنده داشت حالا بیاین بریم الان مدیرمون سگ میشه