شادی
شادی
part 2
ا.ت : واییییییییییی چقد سرم درد می کنه آخ چرا چشمام بستس و یکی بغلم گر... واییییییییییی یادم اومد بیهوشم کردن بهتره هیچ تکونی نخورم تا ببینم چی کار می خوان بکنن
نکنه می خوان بهمون تجا... یایاااااااا نههههههه من نمی خواممممم بچهم باباش خلافکار و این جور چیزا باشههه یاااااا نهههه
جونگ کوک: بچه ها نگاه کنید ا.ت چه س* ی* ن* ه های بزرگی داره
ا.ت : واییییییییییی دست گذاشت رو سینمم ایییی درد داره وای حواسم نبود لبمو گاز گرفتم .
جی هوپ : اووووو بچه ها یکی بیدار شدهها
جونگ کوک : عه ا.ت بیدار شدی بزار این چشم بندرو بر دارم . اوه یه
جیمین : واو چه چشایه خوشگلی
جونگ کوک : نگا نکن ماله من
ا.ت : خفههه شووو من برای تو نیستم اسباب بازی نیستم که اینجوری می گی - به جونگ کوک گفت ( با خودش ) واییییییییییی زر زدم حواسم نبود اینا خلافکارن
جونگ کوک : بزا بت بگم ما به تو نیاز داریم پس حرف مفت نزن و بشین
ا.ت : ( با خودش ) هع به همین خیال باش
بزا خفه شم ببینم می خوان چیکار کنن
جونگ کوک : راننده چقد دیگه می رسیم ؟
راننده : دوساعت دیگه قربان
ا.ت : با خودش . آره بابا قربان اون هیچه قربان ؟
جونگ کوک : زود باش باید زود به کارمون با دخترا برسیم .
ا.ت : واییییییییییی چههکاررییی
چرا پوزخند میزنه و به من نگا میکنه
part 2
ا.ت : واییییییییییی چقد سرم درد می کنه آخ چرا چشمام بستس و یکی بغلم گر... واییییییییییی یادم اومد بیهوشم کردن بهتره هیچ تکونی نخورم تا ببینم چی کار می خوان بکنن
نکنه می خوان بهمون تجا... یایاااااااا نههههههه من نمی خواممممم بچهم باباش خلافکار و این جور چیزا باشههه یاااااا نهههه
جونگ کوک: بچه ها نگاه کنید ا.ت چه س* ی* ن* ه های بزرگی داره
ا.ت : واییییییییییی دست گذاشت رو سینمم ایییی درد داره وای حواسم نبود لبمو گاز گرفتم .
جی هوپ : اووووو بچه ها یکی بیدار شدهها
جونگ کوک : عه ا.ت بیدار شدی بزار این چشم بندرو بر دارم . اوه یه
جیمین : واو چه چشایه خوشگلی
جونگ کوک : نگا نکن ماله من
ا.ت : خفههه شووو من برای تو نیستم اسباب بازی نیستم که اینجوری می گی - به جونگ کوک گفت ( با خودش ) واییییییییییی زر زدم حواسم نبود اینا خلافکارن
جونگ کوک : بزا بت بگم ما به تو نیاز داریم پس حرف مفت نزن و بشین
ا.ت : ( با خودش ) هع به همین خیال باش
بزا خفه شم ببینم می خوان چیکار کنن
جونگ کوک : راننده چقد دیگه می رسیم ؟
راننده : دوساعت دیگه قربان
ا.ت : با خودش . آره بابا قربان اون هیچه قربان ؟
جونگ کوک : زود باش باید زود به کارمون با دخترا برسیم .
ا.ت : واییییییییییی چههکاررییی
چرا پوزخند میزنه و به من نگا میکنه
۲.۷k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.