دوپارتی(وقتی مافیا بود….)
جیمین خودشو کنار کشید نگات کرد یدفعه سر تو افتاده روی دستش که دوره گردنت بود
جمین:ا.ت..ا.ت با توام(استرسی)
چندبار اروم زدم تو صورتش
جیمین:ا.ت صدامو میشنوی؟(استرسی نگران)
سریع گوشی برداشتم زنگ زدم دکتر لی بهش گفتم سریع بیاد اینجا الان فقط میدونستم گند زدم اونم بد
۱۴مین بعد
ویو جیمین
دکتر امد ا.ت معاینه کرد به خاطر سردردش اینجوری شده فقط باید کامل استراحت کنه همین
بعد از چند مین دیدم چشماشو باز کرد
ا.ت:چیشد؟(بیحال)
جیمین:هیچی فداتشم باید استراحت کنی دورت بگردم
بوسش کردمو کنارش دراز کشیدم کشیدم تو بغلم
جیمین:دوست دارم
جمین:ا.ت..ا.ت با توام(استرسی)
چندبار اروم زدم تو صورتش
جیمین:ا.ت صدامو میشنوی؟(استرسی نگران)
سریع گوشی برداشتم زنگ زدم دکتر لی بهش گفتم سریع بیاد اینجا الان فقط میدونستم گند زدم اونم بد
۱۴مین بعد
ویو جیمین
دکتر امد ا.ت معاینه کرد به خاطر سردردش اینجوری شده فقط باید کامل استراحت کنه همین
بعد از چند مین دیدم چشماشو باز کرد
ا.ت:چیشد؟(بیحال)
جیمین:هیچی فداتشم باید استراحت کنی دورت بگردم
بوسش کردمو کنارش دراز کشیدم کشیدم تو بغلم
جیمین:دوست دارم
۱.۸k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.