بعد از مدتها امدم با پارت ۸😂
بعد از مدتها امدم با پارت ۸😂
گیمر من🦋👽
پارت^^۸/اخر
__
چند روز بعد
÷:واییی همینطور داریم میگردیم پس کی میریم بیرون....
+:دندون رو جیگر بزار
$:بچه ها....اینجا...یچیزیه
_:چی...یا خدا.....این چیه
=:احساس میکنم باید بریم تو این دایره
@:ولی من احساس بدی بهش دارم
×:خودم میرم ببینم چیه
(میره اونجا و یهو غیب میشه)
×:یا خداا...وای...برگشتم....برگشتم خونهههههه هورااااااا
÷:الان اون کجا رف؟
+:باید بریم تا ببینیم کجا رف
÷: 1 2 3
(همه باهم غیب میشن)
×:عه اومدین(پوکر فیس)
#_نمیخواستی بیایم؟(مرموز)
×:اهم نه منظورم چیزه میدونی ولش من گشنمهههه
÷:نگا کنین حیوان های گرامی بزارین من....
(همه رفتن سر یخچال)
÷:الحق که یه مشت حیوانین(بچه ها هیت نی و یه فیکه)
+:جولی قربونت بشم من برو یکم نودل بخر بیا
÷:اهم اهم کارت بده(پوکر فیس و عصبی)
@:میخای باهات بیام؟
÷:نه لازم نیست بوس بهت
_:اینا یچی بینشونه(اروم)
+:معلومه که هس(اروم)
__
+:بچه هاااااا باشین بیشورااااااامثلا دوس پسراتون دعوتتون کردن
÷:اونی تو نمیای؟(مظلوم)
+:من به عنوان یه مادر میام شوگا هم یه پدر۴
÷&=&×:اهان(با فکر مرموزانه)
شب ساعت ۸
÷:یه لباس خوشگل پو9
شیدیم البته که جسیکا میخواس مثل گدا ها بیاد که با درستش کردیم
یه میکاپ خوبم کردیم(عکساشونو میزارم)
پسرا
@:خب ماهم اماده شدیم من یه دست کت شلوار خوب برداشتم و به سوی رستوران رفتی۰م والا ما قرار بود به عشقامون اعتراف کنیم و شوگا به عنوان پدر بهتر از من پوشیده بود
@$÷
÷:رفتم دیدم کوک جنتلمنانه وایساده و یه شمعایی چیده که به طرف اون را داره منم اون شمع هارو دنبال کردم تا رسیدم کوکی منو از کمر گرفت و چرخوند منو منم خندیدم بعدش که وایساد زانو زد و گفت خانم جولیا افتخار میدین و ملکه ی قلب من میشین؟
÷:اینو گفت خیلی ذوق کردم و گفتم بلههههههه بعدشم بغلم کرد
بعد اونم غذا خوردیم رقصیدیم بعدشم رفتیم خونه
__
بقیه هم همینکارا رو کردن
بچه ها میدونم چرت شد ببخشید
قول میدم تو فیک بعدی جبران کنم
گیمر من🦋👽
پارت^^۸/اخر
__
چند روز بعد
÷:واییی همینطور داریم میگردیم پس کی میریم بیرون....
+:دندون رو جیگر بزار
$:بچه ها....اینجا...یچیزیه
_:چی...یا خدا.....این چیه
=:احساس میکنم باید بریم تو این دایره
@:ولی من احساس بدی بهش دارم
×:خودم میرم ببینم چیه
(میره اونجا و یهو غیب میشه)
×:یا خداا...وای...برگشتم....برگشتم خونهههههه هورااااااا
÷:الان اون کجا رف؟
+:باید بریم تا ببینیم کجا رف
÷: 1 2 3
(همه باهم غیب میشن)
×:عه اومدین(پوکر فیس)
#_نمیخواستی بیایم؟(مرموز)
×:اهم نه منظورم چیزه میدونی ولش من گشنمهههه
÷:نگا کنین حیوان های گرامی بزارین من....
(همه رفتن سر یخچال)
÷:الحق که یه مشت حیوانین(بچه ها هیت نی و یه فیکه)
+:جولی قربونت بشم من برو یکم نودل بخر بیا
÷:اهم اهم کارت بده(پوکر فیس و عصبی)
@:میخای باهات بیام؟
÷:نه لازم نیست بوس بهت
_:اینا یچی بینشونه(اروم)
+:معلومه که هس(اروم)
__
+:بچه هاااااا باشین بیشورااااااامثلا دوس پسراتون دعوتتون کردن
÷:اونی تو نمیای؟(مظلوم)
+:من به عنوان یه مادر میام شوگا هم یه پدر۴
÷&=&×:اهان(با فکر مرموزانه)
شب ساعت ۸
÷:یه لباس خوشگل پو9
شیدیم البته که جسیکا میخواس مثل گدا ها بیاد که با درستش کردیم
یه میکاپ خوبم کردیم(عکساشونو میزارم)
پسرا
@:خب ماهم اماده شدیم من یه دست کت شلوار خوب برداشتم و به سوی رستوران رفتی۰م والا ما قرار بود به عشقامون اعتراف کنیم و شوگا به عنوان پدر بهتر از من پوشیده بود
@$÷
÷:رفتم دیدم کوک جنتلمنانه وایساده و یه شمعایی چیده که به طرف اون را داره منم اون شمع هارو دنبال کردم تا رسیدم کوکی منو از کمر گرفت و چرخوند منو منم خندیدم بعدش که وایساد زانو زد و گفت خانم جولیا افتخار میدین و ملکه ی قلب من میشین؟
÷:اینو گفت خیلی ذوق کردم و گفتم بلههههههه بعدشم بغلم کرد
بعد اونم غذا خوردیم رقصیدیم بعدشم رفتیم خونه
__
بقیه هم همینکارا رو کردن
بچه ها میدونم چرت شد ببخشید
قول میدم تو فیک بعدی جبران کنم
۲.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.