پارت ۷۲۷
پارت ۷۲۷
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_کارم خوبه ها...خوب خوابیده رو صورتت...
_/بله؟
_گریمتو میگم...
پرام ریخت این از کجا فهمیده ...
_/تو از کجا...
_این خمیرارو من درست میکنم...از شاهین پنهون میکنی یا شخص دیگه ای؟
_/بیخیالش...تو فرض کن شاهین باشه...افرین فهمیدی حالا بدو برو بزار کف دستش...
_همچین ادمی نیستم...با اینکه شاهین رفیقمه ولی خب ادم درستی نیست...فکر نکنم بتونی از بیرون بگیری این خمیره رو من فقط به یه سری افراد خاص میدم از کی گرفتیش؟
_/ایلیا...
_اها پس باید جاسوس باشی چون امیرو و شاهین سر یه دختر بد جور قاطی شدن...
_/هوم...اره اونم بدجور ...قبلا خیلی رفیق فاب بودن...
_وایسا ببینم نکنه اون دختره تویی...!
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
_کارم خوبه ها...خوب خوابیده رو صورتت...
_/بله؟
_گریمتو میگم...
پرام ریخت این از کجا فهمیده ...
_/تو از کجا...
_این خمیرارو من درست میکنم...از شاهین پنهون میکنی یا شخص دیگه ای؟
_/بیخیالش...تو فرض کن شاهین باشه...افرین فهمیدی حالا بدو برو بزار کف دستش...
_همچین ادمی نیستم...با اینکه شاهین رفیقمه ولی خب ادم درستی نیست...فکر نکنم بتونی از بیرون بگیری این خمیره رو من فقط به یه سری افراد خاص میدم از کی گرفتیش؟
_/ایلیا...
_اها پس باید جاسوس باشی چون امیرو و شاهین سر یه دختر بد جور قاطی شدن...
_/هوم...اره اونم بدجور ...قبلا خیلی رفیق فاب بودن...
_وایسا ببینم نکنه اون دختره تویی...!
۳.۹k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.