p12
p12
ویو راشل
داشتم با بابام حرف میزدم که یهو در باز شد و چهره ی کوک نمایان شد که گفتم
+کو..ک م..ن من
_خفه شووو(داد)
+ببخشیدد(گریه)
_:
رفتم سمتش محکم زدم تو صورتش که افتاد زمین موهاشو محکم کشیدم بردمش هی جیغ و گریه میکرد اما دیگه برام مهم نبود
+جیغغغغ نکننن خواهش میکنمممم(جیغ و گریه)
_موقعی که به اون پدر عوضیت اطلاعات میدادی باید فکر اینجاشو هم میکردی(عصبی)
+غلط کردم نکنننن(گریه)
_دهنتو ببندد(عربده)
بردمش زیرزمین کمربندمو باز کردم و محکم بهش شلاق میزدم
+توروخدا نکننن درد دارههه
_خفه شو هرزه
انقدر بهش شلاق زدم که دستام درد گرفتم بی اهمیت بهش رفتم بیرون و در زیر زمین رو قفل کردم
ویو راشل
داشتم از درد و سوزش میمردم حالم بد بود . میترسیدم از تنهایی و تاریکی اما کی بود که پیشم باشه ؟ هیچکس
انقدر درد داشتم که بیهوش شدم
........
ویو کوک
از دست راشل عصبی بودم و حدس اینو میزدم که با مادام جو همکاری کرده باشن پس رفتم بالا پیش مادام جو
_مادامممممم
#بله پسرم چیزی شده؟(ترس و نگران)
_با کارای تو راشل زخمی شد اینو که میدونی نه؟(خنده ی عصبی)
#چی؟راشل چیشدههه
_اگر با راشل دست به یکی نمیکردی الان میتونست زنده بمونه
#چیکارشش کردییی(گریه و ناراحت)
_مرده(خنده و شاد)
این داستان ادامه دارد...
ویو راشل
داشتم با بابام حرف میزدم که یهو در باز شد و چهره ی کوک نمایان شد که گفتم
+کو..ک م..ن من
_خفه شووو(داد)
+ببخشیدد(گریه)
_:
رفتم سمتش محکم زدم تو صورتش که افتاد زمین موهاشو محکم کشیدم بردمش هی جیغ و گریه میکرد اما دیگه برام مهم نبود
+جیغغغغ نکننن خواهش میکنمممم(جیغ و گریه)
_موقعی که به اون پدر عوضیت اطلاعات میدادی باید فکر اینجاشو هم میکردی(عصبی)
+غلط کردم نکنننن(گریه)
_دهنتو ببندد(عربده)
بردمش زیرزمین کمربندمو باز کردم و محکم بهش شلاق میزدم
+توروخدا نکننن درد دارههه
_خفه شو هرزه
انقدر بهش شلاق زدم که دستام درد گرفتم بی اهمیت بهش رفتم بیرون و در زیر زمین رو قفل کردم
ویو راشل
داشتم از درد و سوزش میمردم حالم بد بود . میترسیدم از تنهایی و تاریکی اما کی بود که پیشم باشه ؟ هیچکس
انقدر درد داشتم که بیهوش شدم
........
ویو کوک
از دست راشل عصبی بودم و حدس اینو میزدم که با مادام جو همکاری کرده باشن پس رفتم بالا پیش مادام جو
_مادامممممم
#بله پسرم چیزی شده؟(ترس و نگران)
_با کارای تو راشل زخمی شد اینو که میدونی نه؟(خنده ی عصبی)
#چی؟راشل چیشدههه
_اگر با راشل دست به یکی نمیکردی الان میتونست زنده بمونه
#چیکارشش کردییی(گریه و ناراحت)
_مرده(خنده و شاد)
این داستان ادامه دارد...
۲.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.