ایدل شاهکار
ایدل شاهکار
پارت24
ا. ت اروم لبخند زد از گروه دعوات کرد که بیان رویه صحنه
ا. ت: به فرمایید
ا. ت اروم میکروفون رو به نامجون داد
صدا های اطرافش رو نمیشنید کاملا بی حس بود فقط لبخند میزد میتونست نگاهای خیره جونگ کوک رو رویه خودش حس کنه معذب میخواست زود تر این اعذاب تموم بشه
صحب اعضا تموم شد ا. ت میکروفون رو گرفت
ا. ت: ممنون از شما جایزه رو اخر مراسم بهتون تحویل میدیم بفرمایید
ا. ت اروم برگه هارو جابه کرد
ا. ت: خب بریم سراغ محبوب ترین گروه پسرونه محبوب ترین گروه پسرونه امسال هست
استری کیدزز
ا. ت با لخند دست میزد به اومدن گروه رویه صحنه نگاه میکرد
همون جوری که به گروه سلام میکرد میکروفون رو داد به بنگچان و منتظر بود که حرف اعضا تموم بشه نگاهی به هیونجین که کنارش وایساده بود کرد اونا از بچگی باهم دوست بودن هیونجین قطعا میفهمید که ا. ت الان ناراحته
هیونجین: هی خوبی کل مراسم یجوری بودی فقط لبخند میزنی ا. ت
ا. ت: چی اره من خوبم نگران نباش فقط یکم خستم
هیونجین: من ترو بیشتر از خودت میشناسم تو روغات رو باور میکنی
ا. ت: خیله خب دیگه بسه بعدا حرف میزنیم اینجا نمیشه
بعد تموم شدن مراسم ا. ت رفت داخل اتاق میکاپ مراسم و به بادیگاردا گفت که تنهاش بزارن اروم رویه صندلی نشست شروع کرد به پاک کردن ارایشش
که در زده شد
فکر نمیکرد بادیگاردا باشن پس اروم از رویه صندلی پاشد رفت درو باز کرد که...
پارت24
ا. ت اروم لبخند زد از گروه دعوات کرد که بیان رویه صحنه
ا. ت: به فرمایید
ا. ت اروم میکروفون رو به نامجون داد
صدا های اطرافش رو نمیشنید کاملا بی حس بود فقط لبخند میزد میتونست نگاهای خیره جونگ کوک رو رویه خودش حس کنه معذب میخواست زود تر این اعذاب تموم بشه
صحب اعضا تموم شد ا. ت میکروفون رو گرفت
ا. ت: ممنون از شما جایزه رو اخر مراسم بهتون تحویل میدیم بفرمایید
ا. ت اروم برگه هارو جابه کرد
ا. ت: خب بریم سراغ محبوب ترین گروه پسرونه محبوب ترین گروه پسرونه امسال هست
استری کیدزز
ا. ت با لخند دست میزد به اومدن گروه رویه صحنه نگاه میکرد
همون جوری که به گروه سلام میکرد میکروفون رو داد به بنگچان و منتظر بود که حرف اعضا تموم بشه نگاهی به هیونجین که کنارش وایساده بود کرد اونا از بچگی باهم دوست بودن هیونجین قطعا میفهمید که ا. ت الان ناراحته
هیونجین: هی خوبی کل مراسم یجوری بودی فقط لبخند میزنی ا. ت
ا. ت: چی اره من خوبم نگران نباش فقط یکم خستم
هیونجین: من ترو بیشتر از خودت میشناسم تو روغات رو باور میکنی
ا. ت: خیله خب دیگه بسه بعدا حرف میزنیم اینجا نمیشه
بعد تموم شدن مراسم ا. ت رفت داخل اتاق میکاپ مراسم و به بادیگاردا گفت که تنهاش بزارن اروم رویه صندلی نشست شروع کرد به پاک کردن ارایشش
که در زده شد
فکر نمیکرد بادیگاردا باشن پس اروم از رویه صندلی پاشد رفت درو باز کرد که...
۴.۴k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.