جغد کوچولوی من🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
.
دیانا:
زنگ خورد داشتم از کلاس میرفتم بیرون که یادم اومد می خواستم چیزی به استاد بگم.
دیانا: استاد ببخشید میخواستم بگم که من فیزیکم یه کوچولو ضعیفه اگه میشه تمرین کنید خودم.
ارسلان: خانوم رحیمی مشکلی نیست اگه بخواین میتونیم کار کنیم.
دیانا: ممنون فقط من رسمی صدا نکنید همون دیانا بهتره
ارسلان: باشه دیانا خانوم منم اگه میشه ارسلان صدا کنید.
دیانا: باشه بعد قرارمون کجا باشه
ارسلان: خانوم رحیمی شماره تونو بدین من باهاتون هماهنگ میکنم.
دیانا: باشه٠۹٠٠٠٠٠٠٠٠٠
ارسلان: ممنون دیانا خانوم.
.
ارسلان:
دیانا دختر خوبی بود به نظر من اینطوری میتونم بیشتر خودش اشنا شم
راه افتادم رفتم سمت خونه رسیدم
مهتاب: سلام پسر قشنگم
ارسلان: سلام مامان ناهار چی داریم
مهتاب: ناهار قورمه سبزی داریم تا تو بری لباساتو عوض کنی ناهار اماده است.
رفتم لباسامو عوض کردم نهار خوردم.
هی تف توی این خماری😂
.
دیانا:
زنگ خورد داشتم از کلاس میرفتم بیرون که یادم اومد می خواستم چیزی به استاد بگم.
دیانا: استاد ببخشید میخواستم بگم که من فیزیکم یه کوچولو ضعیفه اگه میشه تمرین کنید خودم.
ارسلان: خانوم رحیمی مشکلی نیست اگه بخواین میتونیم کار کنیم.
دیانا: ممنون فقط من رسمی صدا نکنید همون دیانا بهتره
ارسلان: باشه دیانا خانوم منم اگه میشه ارسلان صدا کنید.
دیانا: باشه بعد قرارمون کجا باشه
ارسلان: خانوم رحیمی شماره تونو بدین من باهاتون هماهنگ میکنم.
دیانا: باشه٠۹٠٠٠٠٠٠٠٠٠
ارسلان: ممنون دیانا خانوم.
.
ارسلان:
دیانا دختر خوبی بود به نظر من اینطوری میتونم بیشتر خودش اشنا شم
راه افتادم رفتم سمت خونه رسیدم
مهتاب: سلام پسر قشنگم
ارسلان: سلام مامان ناهار چی داریم
مهتاب: ناهار قورمه سبزی داریم تا تو بری لباساتو عوض کنی ناهار اماده است.
رفتم لباسامو عوض کردم نهار خوردم.
هی تف توی این خماری😂
۱.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.