وقتی عاشقش بودی ولی...
part:⑥
دل درد شدیدی داشتم فک کنم کلا بیرون رفتنو با کالکی کنسل کنم. اصن نتونستم یه صبحانه هم درست کنم بخورم ینی انقدری درد داشتم.. رفتم دراز کشیدم رو تختم و دلمو ماساژ میدادم... ولی خوب نمیشد...که گریم دراومد...
ا.ت: اوففف اخه الان وقتش بود؟... هقق
که یهو گوشیم زنگ خورد... کالکی بود... ورداشتم...
ا.ت: الوو.. هقق
کالکی: چیشده...؟(ترسیده)
ا.ت:دلم درد میکنه.. هققق
کالکی: الان میام..
تماس قطع شد...
رو تخت به خودم میپیچیدم... یه لحظه هم خوب نمیشدم... که درو زدن.... با زورو بلا بلند شدمو درو باز کردم...
کالکی: درکت میکنم... بزار کمکت کنم بری دراز بکشی...
ا.ت: نمیدونم چرا انقدر دلم درد میکنه...
کالکی: عادیه...
کمکم کرد دراز کشیدم... برا م کیسه اب داغ اورد... و گذاشت رو شکمم
ا.ت: اخ... چه خوبه...
کالکی: خوب شدی؟!
ا.ت: اره ممنونم...
کالکی: بله دیگه رفیق صمیمی به این میگن
ا.ت: بله خانم...
کالکی: قرار بود باهم بریم بیرون... میدونم تعطیلی...!
ا.ت: اره خوب شدم بزار برم لباس بپوشم...
منو کالکی باهم راحتیم کنار هم لباس عوض میکنیم
کالکی:خوبه بریم!
ا.ت: بریم...
از خونه زدیم بیرون.... سوار ماشین کالکی شدم ماشین ایستاد.
کالکی: صبر کن الان میام
ا.ت: اوکی
رفتو بعد چند مین برگشت
کالکی: بیا.
ا.ت: اینا چیه؟
کالکی:چند تا پد بهداشتی...شکلات، شیر کاکائو و پاستیلو هایپ...
ا.ت: وایییی مرسیییی... تو از یه دوست پسرم بهتری(جررر😂❤️🔥🫴🏻)
بعدش با ماشین رفتیم کنار دریا... و دیگه دیگه.... کلی خوش گذشت بهمون... بعد منو اورد خونه... خیلی بهتر شدم...
ویو کالکی•
باید یه اهنگ جدید بدم بیرون رفتم سمت کمپانی تا اهنگ جدیدی رو که نوشتنو حفظ کنم....
(وضعیت اوکی نیست همین بسته براتون کامنتم نمیخوام🫴🏻🙂🩸)
دل درد شدیدی داشتم فک کنم کلا بیرون رفتنو با کالکی کنسل کنم. اصن نتونستم یه صبحانه هم درست کنم بخورم ینی انقدری درد داشتم.. رفتم دراز کشیدم رو تختم و دلمو ماساژ میدادم... ولی خوب نمیشد...که گریم دراومد...
ا.ت: اوففف اخه الان وقتش بود؟... هقق
که یهو گوشیم زنگ خورد... کالکی بود... ورداشتم...
ا.ت: الوو.. هقق
کالکی: چیشده...؟(ترسیده)
ا.ت:دلم درد میکنه.. هققق
کالکی: الان میام..
تماس قطع شد...
رو تخت به خودم میپیچیدم... یه لحظه هم خوب نمیشدم... که درو زدن.... با زورو بلا بلند شدمو درو باز کردم...
کالکی: درکت میکنم... بزار کمکت کنم بری دراز بکشی...
ا.ت: نمیدونم چرا انقدر دلم درد میکنه...
کالکی: عادیه...
کمکم کرد دراز کشیدم... برا م کیسه اب داغ اورد... و گذاشت رو شکمم
ا.ت: اخ... چه خوبه...
کالکی: خوب شدی؟!
ا.ت: اره ممنونم...
کالکی: بله دیگه رفیق صمیمی به این میگن
ا.ت: بله خانم...
کالکی: قرار بود باهم بریم بیرون... میدونم تعطیلی...!
ا.ت: اره خوب شدم بزار برم لباس بپوشم...
منو کالکی باهم راحتیم کنار هم لباس عوض میکنیم
کالکی:خوبه بریم!
ا.ت: بریم...
از خونه زدیم بیرون.... سوار ماشین کالکی شدم ماشین ایستاد.
کالکی: صبر کن الان میام
ا.ت: اوکی
رفتو بعد چند مین برگشت
کالکی: بیا.
ا.ت: اینا چیه؟
کالکی:چند تا پد بهداشتی...شکلات، شیر کاکائو و پاستیلو هایپ...
ا.ت: وایییی مرسیییی... تو از یه دوست پسرم بهتری(جررر😂❤️🔥🫴🏻)
بعدش با ماشین رفتیم کنار دریا... و دیگه دیگه.... کلی خوش گذشت بهمون... بعد منو اورد خونه... خیلی بهتر شدم...
ویو کالکی•
باید یه اهنگ جدید بدم بیرون رفتم سمت کمپانی تا اهنگ جدیدی رو که نوشتنو حفظ کنم....
(وضعیت اوکی نیست همین بسته براتون کامنتم نمیخوام🫴🏻🙂🩸)
۲.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.