از زبون ا.ت
از زبون ا.ت
چقدر مهربون شده امروز
لباس پوشیدم و رفتم بیرون
ته جلو ی در نشسته بود
پاشد اومد گفت
از.ت دلت درد نمیکنه
از.ت :میشه یکم دیگه از قرص بهم بدی
ته:بیا بخورد
رفتم پایین
مامان ته منو سفت بغل کرد
مامان ته:خدمتکارا اقاقی نداریم که خالی نباشه
خدمتکار
: نه متاسفم همشون رو فامیلامون پر کردن
مامان ته:ببخشید ما مهمون داریم تو تو اتاق من بخواب من میرم رو کاناپه
ته:مامان ا.ت میاد تو اتاق من رو کاناپه میخوابم
از.ت : من رو کتخت خوایم نمیبره
ته:الکی نگو بابات گفت فقط رو تخت میخوابی
ا.ت :الکی گفته
مامان ته:بیخیال بیاین بریم بیرون
داشتیم مارشمالو کباب میکردیم دور آتیش که آستین های ته بزرگ بود
اونم آستین هامو برام تا زد
چقدر مهربون شده امروز
لباس پوشیدم و رفتم بیرون
ته جلو ی در نشسته بود
پاشد اومد گفت
از.ت دلت درد نمیکنه
از.ت :میشه یکم دیگه از قرص بهم بدی
ته:بیا بخورد
رفتم پایین
مامان ته منو سفت بغل کرد
مامان ته:خدمتکارا اقاقی نداریم که خالی نباشه
خدمتکار
: نه متاسفم همشون رو فامیلامون پر کردن
مامان ته:ببخشید ما مهمون داریم تو تو اتاق من بخواب من میرم رو کاناپه
ته:مامان ا.ت میاد تو اتاق من رو کاناپه میخوابم
از.ت : من رو کتخت خوایم نمیبره
ته:الکی نگو بابات گفت فقط رو تخت میخوابی
ا.ت :الکی گفته
مامان ته:بیخیال بیاین بریم بیرون
داشتیم مارشمالو کباب میکردیم دور آتیش که آستین های ته بزرگ بود
اونم آستین هامو برام تا زد
۶۷۱
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.