" تنهایی "
" تنهایی "
#پارتدوم
معلم | یو سوک | وارد کلاس شد و طبق معمول گفت موبایل هاتون رو روی استند بزارید تا کم کم امتحان رو شروع کنیم ،
پا شدم و رفتم سمت میز معلم ، موبایلمو گذاشتم وقتی که برگشتم یوری همکلاسیم با لبخند و گونه های سرخ بلند گفت
+ خانوم یو سوک میشه من میز بغلی میونگ بشینم ؟!
- یو سوک موافقت کرد و گفت فقط قبل امتحان!!
یوری با ذوق و شوق به سمتم اومد و کنارم نشست ،
+میونگ دیشب بهت کلی زنگ زدم کار مهمی باهات داشتم ،
- شرمنده یوری دیشب بعد از درس خوندن خسته شدم و خوابیدم..
+اشکالی نداره امشب بهت زنگ میزنم یا اگه خواستی مدرسه که تموم شد باهات کار دارم
- باشه حتما..
یو سوک : همگی سر جای خودشون ، میونگ برگه های امتحان رو پخش کن لطفا ㄴㄴ
از سر جام بلند شدم و برگه هارو ردیف به ردیف پخش کردم و در آخر نشستم ، وقتی نگاهم به سوالات امتحان افتاد
#پارتدوم
معلم | یو سوک | وارد کلاس شد و طبق معمول گفت موبایل هاتون رو روی استند بزارید تا کم کم امتحان رو شروع کنیم ،
پا شدم و رفتم سمت میز معلم ، موبایلمو گذاشتم وقتی که برگشتم یوری همکلاسیم با لبخند و گونه های سرخ بلند گفت
+ خانوم یو سوک میشه من میز بغلی میونگ بشینم ؟!
- یو سوک موافقت کرد و گفت فقط قبل امتحان!!
یوری با ذوق و شوق به سمتم اومد و کنارم نشست ،
+میونگ دیشب بهت کلی زنگ زدم کار مهمی باهات داشتم ،
- شرمنده یوری دیشب بعد از درس خوندن خسته شدم و خوابیدم..
+اشکالی نداره امشب بهت زنگ میزنم یا اگه خواستی مدرسه که تموم شد باهات کار دارم
- باشه حتما..
یو سوک : همگی سر جای خودشون ، میونگ برگه های امتحان رو پخش کن لطفا ㄴㄴ
از سر جام بلند شدم و برگه هارو ردیف به ردیف پخش کردم و در آخر نشستم ، وقتی نگاهم به سوالات امتحان افتاد
۱.۳k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.