من شیطان و توفرشته|•
منشیطان و توفرشته|•
#Part_۲۹
🍡🔮💜👑
دستم رو نزدیکتر کردم که دستم رو گرفت و منو کشید داخل حموم
چشامو بستم
چرا اینطوری میکنی
×چطوری؟
بیشرف ما که ازدواج نکردیم،منحرف
×خب نکنیم،چشات رو باز کن
چی؟
×تو که بدن منو دیدی
اره،اما نه تو حموم
×باز کن
چشامو باز کردم،نه قرار نبود عاشق بشم
×قبول کن ماهرو
چی مغزم رو خوند
منظور؟
×دلم رو بدست آوردی اِشَک
آروم دستامو بردم روشونش همینطور که به بدنش خیره شده بودم متوجه زخماش شدم
دستم رو روش کشیدم
چیشده
×یادت رفته مافیام
این زخمم وقتی ۱۲سالم بود افتاده اونم وقتی۸ سالم بود
چن سالت بود مافیا شدی
×عععه فک کنم ۷
به بدنم نگا کرد که خیس شده بود ومعلوم بود
×میشه جدا شی مامانت میکنماا
لباش رو بوسیدم وجدا شدم و دویدم تو اتاقم
بعد حمومش اومد و لباساش رو پوشید
رو تخت خوابیده بودمو سریال میدیدم
اومدو گوشی رو ازم گرف و رو پاهام نشست
×بزار کنار کارت دارم
چی؟
دکمه های لباسم رو باز کرد
داری چیکار میکنی
انگشت اشارش رو به طرف لباس رو صندلی برد
×اون لباسارو بپوش
چرا
همینطور که به کارش ادامه میداد جواب داد
میریم بیرون
تموم لباسام رو در آورد و به دلخواه برام لباس پوشوند ساعت تقریبا پنج بود از خونه زدیم بیرون
الان کجا بریم
×یه جایی میشناسم پر گله خیلی خوشگله میریم اونجا
وارد ماشینش شدم
راهی شدیم تا اینکه رسیدیم
وقتی خارج شدم رفتم به طرف گلا یه عالمه گل چیدم
×ماهرو از این گلا داری
عهه نه میخوااام
اومد کنارم و گل رو گذاشت کنار گوشم
×وایی چه خوشگل شدی،بزا یه عکس بگیرم
عکس رو گرفت و گل رو برداشت و فرار کرد...
[بعدا عکس طبیعت،مدل لباس ماهرو رو میزارم تو پیج شخصیت]
●مهم:شاید عکس پروف شخصیت عوض بشه گم نکنید و حتما شخصیت ماهرو رو عوض میکنم)
بچه ها حتما پیچ شخصیت(حذف شد) هارو داشته باشید
پیج جدید رو گذاشتم پیج جزئیات♥️
#Part_۲۹
🍡🔮💜👑
دستم رو نزدیکتر کردم که دستم رو گرفت و منو کشید داخل حموم
چشامو بستم
چرا اینطوری میکنی
×چطوری؟
بیشرف ما که ازدواج نکردیم،منحرف
×خب نکنیم،چشات رو باز کن
چی؟
×تو که بدن منو دیدی
اره،اما نه تو حموم
×باز کن
چشامو باز کردم،نه قرار نبود عاشق بشم
×قبول کن ماهرو
چی مغزم رو خوند
منظور؟
×دلم رو بدست آوردی اِشَک
آروم دستامو بردم روشونش همینطور که به بدنش خیره شده بودم متوجه زخماش شدم
دستم رو روش کشیدم
چیشده
×یادت رفته مافیام
این زخمم وقتی ۱۲سالم بود افتاده اونم وقتی۸ سالم بود
چن سالت بود مافیا شدی
×عععه فک کنم ۷
به بدنم نگا کرد که خیس شده بود ومعلوم بود
×میشه جدا شی مامانت میکنماا
لباش رو بوسیدم وجدا شدم و دویدم تو اتاقم
بعد حمومش اومد و لباساش رو پوشید
رو تخت خوابیده بودمو سریال میدیدم
اومدو گوشی رو ازم گرف و رو پاهام نشست
×بزار کنار کارت دارم
چی؟
دکمه های لباسم رو باز کرد
داری چیکار میکنی
انگشت اشارش رو به طرف لباس رو صندلی برد
×اون لباسارو بپوش
چرا
همینطور که به کارش ادامه میداد جواب داد
میریم بیرون
تموم لباسام رو در آورد و به دلخواه برام لباس پوشوند ساعت تقریبا پنج بود از خونه زدیم بیرون
الان کجا بریم
×یه جایی میشناسم پر گله خیلی خوشگله میریم اونجا
وارد ماشینش شدم
راهی شدیم تا اینکه رسیدیم
وقتی خارج شدم رفتم به طرف گلا یه عالمه گل چیدم
×ماهرو از این گلا داری
عهه نه میخوااام
اومد کنارم و گل رو گذاشت کنار گوشم
×وایی چه خوشگل شدی،بزا یه عکس بگیرم
عکس رو گرفت و گل رو برداشت و فرار کرد...
[بعدا عکس طبیعت،مدل لباس ماهرو رو میزارم تو پیج شخصیت]
●مهم:شاید عکس پروف شخصیت عوض بشه گم نکنید و حتما شخصیت ماهرو رو عوض میکنم)
بچه ها حتما پیچ شخصیت(حذف شد) هارو داشته باشید
پیج جدید رو گذاشتم پیج جزئیات♥️
۱.۸k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.