پارت 36
پارت 36
من: منو بگو همش به فکر توم هرکی ازم می پرسه میگم شوهر دارم مو شوهر شوهری که. فراموشت کنه
امیر: ببخشید دیگه اتفاق نمی افتده
چشاش نگاه کردم
امیر: اون جوری نگام نکن همین جا می خورمتا
سوار ماشین شدیم انگار درنا با حسین رفت
من: یه سوال بپرسم
امیر: تو سه تا بپرس
من:مسخره
امیر: حالا سوالت چیه
من: حسین
امیر: حسین چی عشقم
من: خب یکم خجالت می کشم
امیر: بگو ببینم
من: خب هر کسی از پانتر ش یه چیزای می خواهد درسته
امیر: دریا بگو کشتی منو
من: خب درنا از حسین
امیر: بگو ده
چشام بستم. با تمام سرعت
من: درنا از حسین سکس می خواهد حسین خودش به اون راه می زنه بعد با فکر منو درنا به این رسیدیم که حسین چیزش مشکل داره
یهو ماشین ترمز زد
چشام باز شد
امیر داشت نگام می کرد همین جوری
من: چیه
یهو ترکید
من: وای می ترسم امیر اون جوری نخند
امیر: باششه باشه
من: خب
امیر: چیز منظورت چیه
من: امیرر
امیر: جونم
من: خب خودت ببین
امیر: ایده کی بود
من: خب من
امیر: نخیرم این رفیق بنده مشکلش چیز دیگست
راه افتاد
من: چی
امیر: مثبت خیلی مثبت فهمیدی
من: اوهوم بس یعنی
امیر: نخیرم چیزش مشکل نداره اصلا شما به چیز مردم چرا فکر می کنی ها تو فقدر باید به چیز شوهرت فکر کنی جوجه
من: خب حالا
به درنا زنگ زدم اشغال بود
رفتیم تو خونه امیر خیلی قشنگ بود برق زد که اخم کرد
من: چیه
امیر: این چیه که پوشیدی
من: ایش ترسیدم
بارونیم در اوردم داشتم از شیشه ویو نگاه می کردم
امیر: هیچی فقدر پاهات همه جذب خودش می کنه بعد این جوری تو هواپیما نشستی اصلا چرا خریدیش ها
این چه رژی اخه
من: وا امیر بسه برام یه لیوان شراب بیار
امیر: نخیرم شراب و ویسگو همه ممنوع
من: بی اساف
دستای امیر دور کمرم حلقه شد از پشت
امیر: چیه
من: خیلی قشنگ کل شهر زیر پات
امیر: حالا شرکت ندیدی
من: امیر منم بیام پیشت کار کنم
امیر: نخیرم همین جوری تو ضعیفی بعد
من: تو رو خدا
امیر: نخیر
من: نکنه تو شرکت یکی زیر سر داری
امیر: نه
من: فردا میام ببینم
گردنم بوسید
برگردندم دکمه های پیراهنم باز کرد
امیر: یه چیز بگم
من: بگو
امیر: میشه دیگه این جوری لباس نپوشی
من: چرا
امیر: چون خیلی قشنگ می شی
خندیدم
دستام دور گردنش انداختم خودم عقب کشیدم
من: اوکی خر شدم
بلندم کرد گذاشت رو میز
دستش برد زیر دامنم
امیر: وقتی این دامن ها می خواهی برای من بپوشی زیرش شورت نپوش
من: پرو نشی یه وقت
رونم می مالید
که پریدم پایین هلش دادم که افتاد رو مبل تیشرتش کندم شروار ورزشی پوشیده بود
عضله های بعدنش با انگشتم کشیدم
لباش بوسیدم
دستم گذاشتم رو ک ی ر ش می مالیدم
بعد سینه هاش بوسیدم میک می زدم
امیر: دیونه ام نکن دریا وای خدا
بعد جور بی تابی می کرد خندیدم
یهو جاهامون برعکس کرد
سوتینم در اورد
امیر: این دامنت چطوری باز میشه
من: منو بگو همش به فکر توم هرکی ازم می پرسه میگم شوهر دارم مو شوهر شوهری که. فراموشت کنه
امیر: ببخشید دیگه اتفاق نمی افتده
چشاش نگاه کردم
امیر: اون جوری نگام نکن همین جا می خورمتا
سوار ماشین شدیم انگار درنا با حسین رفت
من: یه سوال بپرسم
امیر: تو سه تا بپرس
من:مسخره
امیر: حالا سوالت چیه
من: حسین
امیر: حسین چی عشقم
من: خب یکم خجالت می کشم
امیر: بگو ببینم
من: خب هر کسی از پانتر ش یه چیزای می خواهد درسته
امیر: دریا بگو کشتی منو
من: خب درنا از حسین
امیر: بگو ده
چشام بستم. با تمام سرعت
من: درنا از حسین سکس می خواهد حسین خودش به اون راه می زنه بعد با فکر منو درنا به این رسیدیم که حسین چیزش مشکل داره
یهو ماشین ترمز زد
چشام باز شد
امیر داشت نگام می کرد همین جوری
من: چیه
یهو ترکید
من: وای می ترسم امیر اون جوری نخند
امیر: باششه باشه
من: خب
امیر: چیز منظورت چیه
من: امیرر
امیر: جونم
من: خب خودت ببین
امیر: ایده کی بود
من: خب من
امیر: نخیرم این رفیق بنده مشکلش چیز دیگست
راه افتاد
من: چی
امیر: مثبت خیلی مثبت فهمیدی
من: اوهوم بس یعنی
امیر: نخیرم چیزش مشکل نداره اصلا شما به چیز مردم چرا فکر می کنی ها تو فقدر باید به چیز شوهرت فکر کنی جوجه
من: خب حالا
به درنا زنگ زدم اشغال بود
رفتیم تو خونه امیر خیلی قشنگ بود برق زد که اخم کرد
من: چیه
امیر: این چیه که پوشیدی
من: ایش ترسیدم
بارونیم در اوردم داشتم از شیشه ویو نگاه می کردم
امیر: هیچی فقدر پاهات همه جذب خودش می کنه بعد این جوری تو هواپیما نشستی اصلا چرا خریدیش ها
این چه رژی اخه
من: وا امیر بسه برام یه لیوان شراب بیار
امیر: نخیرم شراب و ویسگو همه ممنوع
من: بی اساف
دستای امیر دور کمرم حلقه شد از پشت
امیر: چیه
من: خیلی قشنگ کل شهر زیر پات
امیر: حالا شرکت ندیدی
من: امیر منم بیام پیشت کار کنم
امیر: نخیرم همین جوری تو ضعیفی بعد
من: تو رو خدا
امیر: نخیر
من: نکنه تو شرکت یکی زیر سر داری
امیر: نه
من: فردا میام ببینم
گردنم بوسید
برگردندم دکمه های پیراهنم باز کرد
امیر: یه چیز بگم
من: بگو
امیر: میشه دیگه این جوری لباس نپوشی
من: چرا
امیر: چون خیلی قشنگ می شی
خندیدم
دستام دور گردنش انداختم خودم عقب کشیدم
من: اوکی خر شدم
بلندم کرد گذاشت رو میز
دستش برد زیر دامنم
امیر: وقتی این دامن ها می خواهی برای من بپوشی زیرش شورت نپوش
من: پرو نشی یه وقت
رونم می مالید
که پریدم پایین هلش دادم که افتاد رو مبل تیشرتش کندم شروار ورزشی پوشیده بود
عضله های بعدنش با انگشتم کشیدم
لباش بوسیدم
دستم گذاشتم رو ک ی ر ش می مالیدم
بعد سینه هاش بوسیدم میک می زدم
امیر: دیونه ام نکن دریا وای خدا
بعد جور بی تابی می کرد خندیدم
یهو جاهامون برعکس کرد
سوتینم در اورد
امیر: این دامنت چطوری باز میشه
۴.۴k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.