ات:چرا خب؟
ات:چرا خب؟
ته:چون الان هوا سرده و سرما میخوری
~________________________________~
رسیدن خونه ات مثل موش آب کشیده بود و گرمش بود ولی ته خشک خشک بود ولی داشت میلرزید
ته:نگا چقدر خیس شدی(عصبی)
ته ا.ت رو خشک کرد رفت نسکافه درست کنه ا.ت هم رو تخت خوابش برد
ته که اومد تو اتاق ا.ت رو دید خواست نازش کنه کع با دمای غیر طبیعی بدنش روبه رو شد و سریع زنگ زد دکتر بیاد
د:ایشون سرما خوردن آقای کم
ته:و؟
د:سرما خودگیشون خفیف نیست وخیلی بدجور سرما خوردن اونجور کع شما میگید انگار دمای بدنشون بالاس ولی سیستم ایمنی بدنشون ضعیفه
ته:دا دارو تجویز نمی کنید؟
د:او چرا! و نسخه رو داد به ته
_____________________
ته:
داشتم سوپ درست میکردم که ات اومد آشپزخونه
ات:ته چیکار میکنی؟
ته:دارم واسه جنابعالی سوپ درست می کنم
ات:واسه چی؟
ته:چون سرما خردی خانوم خب دیگه برو تو تختت تا سوپو بیارم
ات:باش(سرفه)
سوپ بردم اتاقش و گذاشتم پیشش دماشو گرفتم داشت میسوخت تو تب رفتم بیرون یکم دارو بگیرم
آخه یکی نیست بگه گاومیشش اون جاکت لعنتیتو بپوش اصلا من چرا بردمش بیرون پوفف
_______________________
الان تقریبا ساعت سه بودو خوابم نمیبرد چون دمای بدن ات از بخاری هم داغ تر بود و تو این فکر بودم که بخاطر بی حواسی من اینجوری شده اگه نمیبردمش بیرون اگه لباسشو میپوشوندم بش اگه نمیذاشتم بستنی بخره اگه با بیرون رفتن موافق نبودم اینجوری نمیشد همینجوری فکر کردم که خوابم برد
ات:
صبح با سردرد بلند شدم و به ته نگاهی انداختم زیر چشاش گود بود ینی تا کی بیدار بوده؟تبم کمتر شده بود ولی هنوز صدام گرفته بودو گلوم درد میکرد رفتم سرویس و وقتی برگشتم ته رو دیدم که نشسته رو کاناپه و ناراحت به گوشه ای خیره شده لابد الان فک میکنه بخاطر اون اینجوری شدم اه همش تقصیر منه رفتم پیشش
ات:چاگی
سرشو بلند کرد
ات:بیا بریم صبحونه بخوریم
ته:حالت بهتره؟
ات:اوهوم
با دستش تبمو گرفتو بدون اینکه چیزی بگه رفت سمت سرویس عذاب وجدان داشتم نسبت به ته چون الان اونم نسبت به من عذاب وجدان داره
تصمیم گرفتم ازش معذرت خواهی کنم
_____________________________
+ته؟
-هوم؟
+منو میبخشی؟
-ها؟
+ینی خب تقصیر خودم بود که مریض شدم ولی تو الان فک میکنی بخاطر تو مریض شدم
-اها
+بخشیدی؟
-خیلی دوست دارما ولی فعلا بات همینجوریم تا خوب شی که بفهمی به حرفم گوش بدی !
بعد یه هفته ات خوب شدو ته هم آشتی کردو قصه ی ما به سر رسید ا.ت هم به تهیونگش رسید خسته شدم دیگه😑😂
ته:چون الان هوا سرده و سرما میخوری
~________________________________~
رسیدن خونه ات مثل موش آب کشیده بود و گرمش بود ولی ته خشک خشک بود ولی داشت میلرزید
ته:نگا چقدر خیس شدی(عصبی)
ته ا.ت رو خشک کرد رفت نسکافه درست کنه ا.ت هم رو تخت خوابش برد
ته که اومد تو اتاق ا.ت رو دید خواست نازش کنه کع با دمای غیر طبیعی بدنش روبه رو شد و سریع زنگ زد دکتر بیاد
د:ایشون سرما خوردن آقای کم
ته:و؟
د:سرما خودگیشون خفیف نیست وخیلی بدجور سرما خوردن اونجور کع شما میگید انگار دمای بدنشون بالاس ولی سیستم ایمنی بدنشون ضعیفه
ته:دا دارو تجویز نمی کنید؟
د:او چرا! و نسخه رو داد به ته
_____________________
ته:
داشتم سوپ درست میکردم که ات اومد آشپزخونه
ات:ته چیکار میکنی؟
ته:دارم واسه جنابعالی سوپ درست می کنم
ات:واسه چی؟
ته:چون سرما خردی خانوم خب دیگه برو تو تختت تا سوپو بیارم
ات:باش(سرفه)
سوپ بردم اتاقش و گذاشتم پیشش دماشو گرفتم داشت میسوخت تو تب رفتم بیرون یکم دارو بگیرم
آخه یکی نیست بگه گاومیشش اون جاکت لعنتیتو بپوش اصلا من چرا بردمش بیرون پوفف
_______________________
الان تقریبا ساعت سه بودو خوابم نمیبرد چون دمای بدن ات از بخاری هم داغ تر بود و تو این فکر بودم که بخاطر بی حواسی من اینجوری شده اگه نمیبردمش بیرون اگه لباسشو میپوشوندم بش اگه نمیذاشتم بستنی بخره اگه با بیرون رفتن موافق نبودم اینجوری نمیشد همینجوری فکر کردم که خوابم برد
ات:
صبح با سردرد بلند شدم و به ته نگاهی انداختم زیر چشاش گود بود ینی تا کی بیدار بوده؟تبم کمتر شده بود ولی هنوز صدام گرفته بودو گلوم درد میکرد رفتم سرویس و وقتی برگشتم ته رو دیدم که نشسته رو کاناپه و ناراحت به گوشه ای خیره شده لابد الان فک میکنه بخاطر اون اینجوری شدم اه همش تقصیر منه رفتم پیشش
ات:چاگی
سرشو بلند کرد
ات:بیا بریم صبحونه بخوریم
ته:حالت بهتره؟
ات:اوهوم
با دستش تبمو گرفتو بدون اینکه چیزی بگه رفت سمت سرویس عذاب وجدان داشتم نسبت به ته چون الان اونم نسبت به من عذاب وجدان داره
تصمیم گرفتم ازش معذرت خواهی کنم
_____________________________
+ته؟
-هوم؟
+منو میبخشی؟
-ها؟
+ینی خب تقصیر خودم بود که مریض شدم ولی تو الان فک میکنی بخاطر تو مریض شدم
-اها
+بخشیدی؟
-خیلی دوست دارما ولی فعلا بات همینجوریم تا خوب شی که بفهمی به حرفم گوش بدی !
بعد یه هفته ات خوب شدو ته هم آشتی کردو قصه ی ما به سر رسید ا.ت هم به تهیونگش رسید خسته شدم دیگه😑😂
۱.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.