پارت۶۹۰
پارت۶۹۰
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
حس عذاب وجدان داشت سراسر وجودم پخش میشد همش قیافه ای اخموی امیر میومد جلو چشمم ...شاهین مشغول توضیح دادن یه فرمول ریاضی ساده شد...هه کیه که بلد نباشه چجور سود و زیانو حساب کنه به کی داری یاد میدی عمو...بالاخره توضیح دادنش تموم شد ...
_میشه کمرمو ول کنین ارباب؟!
_/نه
_چرا؟
_/اینجوری راحتم...
_ولی من راحت نیستم...
_/مهم نیست عزیزم بیا اینو حل کن ببینم یاد گرفتی....
با بی میلی مدادو گرفتم سریع حلش کردم ...بعضی جاهاشو ذهنی حل کردم تموم کردم به امید اینکه ولم میکنه اما زهی خیال باطل...
_تموم شد میتونم برم ؟
_/چه سریع! در مورد تحصیلاتت مطمعنی؟ اینجور حل کردن حداقلش دیپلم میخواد..
رمانMAM
به قلم م.ا
کپی و نشر رمان حتی با ذکر نام نویسنده حرام میباشد...
حس عذاب وجدان داشت سراسر وجودم پخش میشد همش قیافه ای اخموی امیر میومد جلو چشمم ...شاهین مشغول توضیح دادن یه فرمول ریاضی ساده شد...هه کیه که بلد نباشه چجور سود و زیانو حساب کنه به کی داری یاد میدی عمو...بالاخره توضیح دادنش تموم شد ...
_میشه کمرمو ول کنین ارباب؟!
_/نه
_چرا؟
_/اینجوری راحتم...
_ولی من راحت نیستم...
_/مهم نیست عزیزم بیا اینو حل کن ببینم یاد گرفتی....
با بی میلی مدادو گرفتم سریع حلش کردم ...بعضی جاهاشو ذهنی حل کردم تموم کردم به امید اینکه ولم میکنه اما زهی خیال باطل...
_تموم شد میتونم برم ؟
_/چه سریع! در مورد تحصیلاتت مطمعنی؟ اینجور حل کردن حداقلش دیپلم میخواد..
۱.۹k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.