ارباب و ددی
ارباب و ددی
پارت ۱۴
ویو ات
بعد از چند مین با سول برگشتم
همه نشسته بودیم سلنا داشت زور میزد از دست کوک فرار کنه ولی جیمین داره آروم آروم پیش میره خیلی قشنگ خودش رو ب سول معرفی کردو اون رو نشوند کنار خودش منم ک کنار ته نشستم
_ ات وقتشه میخوام تو رو ب همه معرفی کنم
باشع
دستم رو دور دست ته حلقه کردم و باهم ب سمت استیج رفتیم
ته من رو ب همه معرفی کرد
و برگشتیم با بچه ها نشتیم
سلنا از دست کوک نجات یافت و آمد پیش من ی خورده از کوک پرسید منم جوابش دادم بعدم آهنگ گذاشتن منو ته رفتیم وسط و رقصیدیم
میدونستم ته عاشق رقصه پس خیلی قشنگ باهاش همکاری کردم
ویو آخر مهمونی
/ ته من هنوز نیام خونه
_ نه.
! چرا نیاد خونه
_ چون اهم
یا ته فکر نکن من اجازه میدما
،_ من ب اجازه ی تو نیاز ندارم الان همه فهمیدن مال منی
! خوب فهمیدم قراره چیکار کنید
/ پس باید برم هتل .
! بیا خونه من
/ جان ؟
! بیا خونه من نترس امشب خواهرم هم هست قراره بیاد
/ باشع ولی. اگر دروغ گفته باشی زنگ پلیس میزنم
! انگار هنوز نفهمیدی مافیام
/ توهم.
_ هم جیمین هم کوک مافیان
/ هعب حرفی ندارم در این صورت میرم هتل
! .. اونو بر استایل بلند میکنه و همراه خودش میبره ب سلامت
اگر کوک باهاش کاری کنه چی
& راست میگه ته
_ آخرش مال همن سلنا نخواد کوک مجبورش میکنه
ای خدا ای چکاری بود کردم
№ سلنا ب رحمت خدا رفت
( علامت سول №)
حق
_ ات بریم خونه
بریم
№ ات هم ب رحمت خدا رفت
با من کاری ندارع یعنی نمیتونه
№ ات نجات یافت
فلن
№ بای
_ خداحافظ
و رفتن هر کس خونه خودش و تو اون شلوغی جیمین شماره سول رو گرفت
پارت ۱۴
ویو ات
بعد از چند مین با سول برگشتم
همه نشسته بودیم سلنا داشت زور میزد از دست کوک فرار کنه ولی جیمین داره آروم آروم پیش میره خیلی قشنگ خودش رو ب سول معرفی کردو اون رو نشوند کنار خودش منم ک کنار ته نشستم
_ ات وقتشه میخوام تو رو ب همه معرفی کنم
باشع
دستم رو دور دست ته حلقه کردم و باهم ب سمت استیج رفتیم
ته من رو ب همه معرفی کرد
و برگشتیم با بچه ها نشتیم
سلنا از دست کوک نجات یافت و آمد پیش من ی خورده از کوک پرسید منم جوابش دادم بعدم آهنگ گذاشتن منو ته رفتیم وسط و رقصیدیم
میدونستم ته عاشق رقصه پس خیلی قشنگ باهاش همکاری کردم
ویو آخر مهمونی
/ ته من هنوز نیام خونه
_ نه.
! چرا نیاد خونه
_ چون اهم
یا ته فکر نکن من اجازه میدما
،_ من ب اجازه ی تو نیاز ندارم الان همه فهمیدن مال منی
! خوب فهمیدم قراره چیکار کنید
/ پس باید برم هتل .
! بیا خونه من
/ جان ؟
! بیا خونه من نترس امشب خواهرم هم هست قراره بیاد
/ باشع ولی. اگر دروغ گفته باشی زنگ پلیس میزنم
! انگار هنوز نفهمیدی مافیام
/ توهم.
_ هم جیمین هم کوک مافیان
/ هعب حرفی ندارم در این صورت میرم هتل
! .. اونو بر استایل بلند میکنه و همراه خودش میبره ب سلامت
اگر کوک باهاش کاری کنه چی
& راست میگه ته
_ آخرش مال همن سلنا نخواد کوک مجبورش میکنه
ای خدا ای چکاری بود کردم
№ سلنا ب رحمت خدا رفت
( علامت سول №)
حق
_ ات بریم خونه
بریم
№ ات هم ب رحمت خدا رفت
با من کاری ندارع یعنی نمیتونه
№ ات نجات یافت
فلن
№ بای
_ خداحافظ
و رفتن هر کس خونه خودش و تو اون شلوغی جیمین شماره سول رو گرفت
۵.۹k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.