پارت ۳
وقتی خواهرم آمد
لینا: عههه ابجیییی چرااا اینجا افتادییی وایی چرا همتون زل زدین زنگ بزنین اورژانس
لیندا: ابجی انقد شلوغ نکن .. فقط پام صدمه دیده چیز خاصی نشده
لینا : باشه من آرومم ارع..
کوروش در حال زنگ زدن
کوروش : الو .؟ سلام .. یک مریض اورژانسی دارم
…: مشکلشون چیه؟
کوروش : پاشون خیلی صدمه بدی دیده و نمیتونن پاشن
…: بله آدرس رو برامون بفرستین الان میایم
کوروش : بله حتما
اکیپی از اون دخترا که به من تنه زده بودن داشتن در مورد من در گوششون غیبت میکردن
نمیدونستم چی کار کنم فقط روی زمین افتاده بودم
بعد چند دقیقه…
تلفن کوروش زنگ خورد
کوروش: بله؟
…: ببخشید ماشین خراب شده و نمیتونیم بیایم میتونین یک جوری خودتون برسونیش بیمارستان!؟
کوروش : باشه.. خودم کمکش میکنم
لینا گفت چی شد کوروش؟
کوروش: ماشین خراب شده نمیتونن بیان
لینا :پس بیا بلندش کنیم
کوروش و لینا منو بلند کردن و کوروش منو کول کرد رفتیم سوار ماشین لینا شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم
پامو گچ گرفتن دکتر اومد به کوروش لینا گفت باید چند روز استراحت کامل داشته باشه
من به بیرون پنجره نگا میکردم
لینا اومد پیشم و چند تا شیرینی گذاشت داخل دهانم به زور
کوروش : من بی زحمت مرخص میشم لیندا شماره ام رو گذاشتم رو میز هر موقع مرخص شدی از بیمارستان بهم زنگ بزن
مایل به پارت ۴..؟
لینا: عههه ابجیییی چرااا اینجا افتادییی وایی چرا همتون زل زدین زنگ بزنین اورژانس
لیندا: ابجی انقد شلوغ نکن .. فقط پام صدمه دیده چیز خاصی نشده
لینا : باشه من آرومم ارع..
کوروش در حال زنگ زدن
کوروش : الو .؟ سلام .. یک مریض اورژانسی دارم
…: مشکلشون چیه؟
کوروش : پاشون خیلی صدمه بدی دیده و نمیتونن پاشن
…: بله آدرس رو برامون بفرستین الان میایم
کوروش : بله حتما
اکیپی از اون دخترا که به من تنه زده بودن داشتن در مورد من در گوششون غیبت میکردن
نمیدونستم چی کار کنم فقط روی زمین افتاده بودم
بعد چند دقیقه…
تلفن کوروش زنگ خورد
کوروش: بله؟
…: ببخشید ماشین خراب شده و نمیتونیم بیایم میتونین یک جوری خودتون برسونیش بیمارستان!؟
کوروش : باشه.. خودم کمکش میکنم
لینا گفت چی شد کوروش؟
کوروش: ماشین خراب شده نمیتونن بیان
لینا :پس بیا بلندش کنیم
کوروش و لینا منو بلند کردن و کوروش منو کول کرد رفتیم سوار ماشین لینا شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم
پامو گچ گرفتن دکتر اومد به کوروش لینا گفت باید چند روز استراحت کامل داشته باشه
من به بیرون پنجره نگا میکردم
لینا اومد پیشم و چند تا شیرینی گذاشت داخل دهانم به زور
کوروش : من بی زحمت مرخص میشم لیندا شماره ام رو گذاشتم رو میز هر موقع مرخص شدی از بیمارستان بهم زنگ بزن
مایل به پارت ۴..؟
۱.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.