مافیا جیمین پارت ۲
ویو جی سوک:
؟؟؟؟؟؟اوف باید باشم برم مدرسه آخه ساعت ۷ صبح کی بیداره نمیدونم والا .ای کاش اصلا شیفت صبی نمود و من مجبور نمیشدم تو این ساعت پاشم برم مدرسه اوف . لباس پوشیدم و برای مدرسه آماده شدم و یکم خوراکی برداشتم و رفتم مدرسه رفتم داخل کلاس و نشستم سر جای همیشگیم معلم وارد کلاس شدو حضورو غیاب کرد و بعد شروع کرد به درس دادن . سردرس خیلی خوابم گرفته بود برای همین سرمو گذاشتم روی میز ولی شانس آوردم که من رو آخرین نیمکت بودم برای همین معلم متوجه من نشد .بعد اون هن کلاسای دیگه داشیم که خیلی حوصله سر بر تر از اون بود وبهگعدش زنگ خونه خورد و من خدارو شکر کردم .به خونه که رسیدم پدر و مادرم نبودن رفته بودن شرکت ومن یه راست رفتم روی تونم و باگوشیم ور رفتم و بعد چند مین خوابم برد و خوابیدم .خدارو شکر که دیگه تا ۵ هفته مدرسه نداشتم (خوش به حالش) صبح که بیدار شدم رفتم کارهای لازمو کردم و یکم آرایش کردم و رفتم پایین
ادامه دارد......
دوستان برای گذاشتن پارت بعد ۶۰۰لایک میخوام خخخخخ شوخی کردم ولی لایک ها زیاد باشه
؟؟؟؟؟؟اوف باید باشم برم مدرسه آخه ساعت ۷ صبح کی بیداره نمیدونم والا .ای کاش اصلا شیفت صبی نمود و من مجبور نمیشدم تو این ساعت پاشم برم مدرسه اوف . لباس پوشیدم و برای مدرسه آماده شدم و یکم خوراکی برداشتم و رفتم مدرسه رفتم داخل کلاس و نشستم سر جای همیشگیم معلم وارد کلاس شدو حضورو غیاب کرد و بعد شروع کرد به درس دادن . سردرس خیلی خوابم گرفته بود برای همین سرمو گذاشتم روی میز ولی شانس آوردم که من رو آخرین نیمکت بودم برای همین معلم متوجه من نشد .بعد اون هن کلاسای دیگه داشیم که خیلی حوصله سر بر تر از اون بود وبهگعدش زنگ خونه خورد و من خدارو شکر کردم .به خونه که رسیدم پدر و مادرم نبودن رفته بودن شرکت ومن یه راست رفتم روی تونم و باگوشیم ور رفتم و بعد چند مین خوابم برد و خوابیدم .خدارو شکر که دیگه تا ۵ هفته مدرسه نداشتم (خوش به حالش) صبح که بیدار شدم رفتم کارهای لازمو کردم و یکم آرایش کردم و رفتم پایین
ادامه دارد......
دوستان برای گذاشتن پارت بعد ۶۰۰لایک میخوام خخخخخ شوخی کردم ولی لایک ها زیاد باشه
۲.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳