(فیک خیانت پارت ۴)
(فیک خیانت پارت ۴)
(۲روز بعد)
ویو یونسو*
منتظر تهیونگ بودم خیلی دلم براش تنگ شده بود آخه من چرا اینجوریم؟
ساعت ۵ بعد از ظهر بود زنگ در خونه خورد درو باز کردم تهیونگ بود خواستم بغلش کنم ولی پسم زد منم هیچی نگفتم رفتم تو اتاق و درو اتاقو محکم بستم بعد نیم ساعت ک تو اتاق بودم تهیونگ اومد تو اتاق منتظر بودم معذرت خواهی کنه ولی گف
تهیونگ: پاشو چمدونمو خالی کن
یونسو: همون جوری ک پرش کردی خودتم خالی کن ب من ربطی نداره
تهیونگ: چ مرگته باز تو؟
یونسو: من چ مرگمه تو چته ک ۴ ماهه پدر منو دراوردی هر گوهی دلت خواست خوردی دیر اومدی خونه هیچی نگفتم مست اومدی خونه هیچی نگفتم سرد رفتار کردی هیچی نگفتم دیگه نمیکشم یا بس کن یا من از این جهنم دره میرم بیرون( داد)
تهیونگ اومد جلو ی سیلی خیلی محکم جوری ک خوردم زمین زد بهم و با داد گفت تو حقی نداری از این زندگی بری بيرون
تهیونگ از اتاق رفت بیرون و درو بست با درد و سوزش صورت رفتم جلو اینه جای انگشتاش روی صورتم کبود شده بود بازم طبق معمول من احمق هیچی نگفتم
پارت بعدی آپلود میکنم منتظر باشین
(۲روز بعد)
ویو یونسو*
منتظر تهیونگ بودم خیلی دلم براش تنگ شده بود آخه من چرا اینجوریم؟
ساعت ۵ بعد از ظهر بود زنگ در خونه خورد درو باز کردم تهیونگ بود خواستم بغلش کنم ولی پسم زد منم هیچی نگفتم رفتم تو اتاق و درو اتاقو محکم بستم بعد نیم ساعت ک تو اتاق بودم تهیونگ اومد تو اتاق منتظر بودم معذرت خواهی کنه ولی گف
تهیونگ: پاشو چمدونمو خالی کن
یونسو: همون جوری ک پرش کردی خودتم خالی کن ب من ربطی نداره
تهیونگ: چ مرگته باز تو؟
یونسو: من چ مرگمه تو چته ک ۴ ماهه پدر منو دراوردی هر گوهی دلت خواست خوردی دیر اومدی خونه هیچی نگفتم مست اومدی خونه هیچی نگفتم سرد رفتار کردی هیچی نگفتم دیگه نمیکشم یا بس کن یا من از این جهنم دره میرم بیرون( داد)
تهیونگ اومد جلو ی سیلی خیلی محکم جوری ک خوردم زمین زد بهم و با داد گفت تو حقی نداری از این زندگی بری بيرون
تهیونگ از اتاق رفت بیرون و درو بست با درد و سوزش صورت رفتم جلو اینه جای انگشتاش روی صورتم کبود شده بود بازم طبق معمول من احمق هیچی نگفتم
پارت بعدی آپلود میکنم منتظر باشین
۴.۵k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.