تکپارتی از جونگکوک درخواستی
تکپارتی از جونگکوک# درخواستی
وقتی آیدا هستیم و باید لایه مرد یه رقص سکسی بریم و اون میبینن و عصبانی میشه
از زبان ا٫ت
امشب باید میرفتم تمرین رقص بایه مردی و چون میدونستم جونگکوک روی این موضوع حساسه بهش چیزی نگفتم و داشتم آروم میرفتم از در بیرون که یهو صداش رو شنیدم
جونگکوک: خانم کوچولو کجا میره
ا٫ت : دارم میرم..........خب
جونگکوک: میدونم داری کجا میری چرا بم نمی گی
ا٫ت : باشه ........... میشه منو برسونی ( خاک تو سرت بد ترش کردی )
جونگکوک : باشه
( بعداز رسیدن به کمپانی )
جونگکوک : پیاده شو
ا٫ت : باشه .......... ولی میشه تو تو ماشین بشینی تا من بیام
جونگکوک: نه
بعد رفتیم تو کمپانی و من لباسام رو پوشیدم و فهمیدم جونگکوک عصبانیه چون لباسم بازه و رفتم تو استودیو و آهنگ پلی شد و شروع کردیم به رقصیدن عصبانیت جونگکوک داشت شدت میگرفت و وقتی دنس مون تموم شد رفتم لباسامو عوض کردم و اومدم پیش جونگکوک و با ترس جلوش وایستادم و با محکمیت گفت
جونگکوک: چطور جرات کردی اینجوری برقصی
ا٫ت: جونگکوک تخسیر من نبود باید این کار رو میکردم
جونگکوک : خیلی خب دارم برات
مچ دستم رو محکم گرفت و منو انداخت تو ماشین و سوار شد و حرکت کردیم توی ماشین سکوت محکمی بین ما بود
وقتی رسیدیم مچ دستم رو گرفت و منو داشت میبرد تو خونه
ا٫ت: جونگکوک دستم درد گرفت دستمو ول کن
جونگکوک : خفهههه شوووو
و رفتیم تو و لباس ساشو در آورد و منو حل داد روتخت و لباسهای خودمو پاره کرد
جونگکوک : ا٫ت تومار منی کسی نمی تونه به تو دست بزنه..................🔞
تمام .................... امید وارم خوشتون اومده باشه
وقتی آیدا هستیم و باید لایه مرد یه رقص سکسی بریم و اون میبینن و عصبانی میشه
از زبان ا٫ت
امشب باید میرفتم تمرین رقص بایه مردی و چون میدونستم جونگکوک روی این موضوع حساسه بهش چیزی نگفتم و داشتم آروم میرفتم از در بیرون که یهو صداش رو شنیدم
جونگکوک: خانم کوچولو کجا میره
ا٫ت : دارم میرم..........خب
جونگکوک: میدونم داری کجا میری چرا بم نمی گی
ا٫ت : باشه ........... میشه منو برسونی ( خاک تو سرت بد ترش کردی )
جونگکوک : باشه
( بعداز رسیدن به کمپانی )
جونگکوک : پیاده شو
ا٫ت : باشه .......... ولی میشه تو تو ماشین بشینی تا من بیام
جونگکوک: نه
بعد رفتیم تو کمپانی و من لباسام رو پوشیدم و فهمیدم جونگکوک عصبانیه چون لباسم بازه و رفتم تو استودیو و آهنگ پلی شد و شروع کردیم به رقصیدن عصبانیت جونگکوک داشت شدت میگرفت و وقتی دنس مون تموم شد رفتم لباسامو عوض کردم و اومدم پیش جونگکوک و با ترس جلوش وایستادم و با محکمیت گفت
جونگکوک: چطور جرات کردی اینجوری برقصی
ا٫ت: جونگکوک تخسیر من نبود باید این کار رو میکردم
جونگکوک : خیلی خب دارم برات
مچ دستم رو محکم گرفت و منو انداخت تو ماشین و سوار شد و حرکت کردیم توی ماشین سکوت محکمی بین ما بود
وقتی رسیدیم مچ دستم رو گرفت و منو داشت میبرد تو خونه
ا٫ت: جونگکوک دستم درد گرفت دستمو ول کن
جونگکوک : خفهههه شوووو
و رفتیم تو و لباس ساشو در آورد و منو حل داد روتخت و لباسهای خودمو پاره کرد
جونگکوک : ا٫ت تومار منی کسی نمی تونه به تو دست بزنه..................🔞
تمام .................... امید وارم خوشتون اومده باشه
۵.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.