🖤Fate p5
(مکالمه ا.ت با وکیل پدرش)
+الو بفرمایید ...
♧شما خانم پارک ا.ت هستین؟....
+بله... اتفاقی افتاده؟...
♧من براتون یک خبر خوب دارم.......پدرتون قبل از اینه فوت بشن ... براتون یک سری ملک و املاک و باغ و زمین کنار گذاشتن ......
+واقعا ...نکنه دارین شوخی میکنین
♧نه ... اگرم امروز بیاین دفتر من تا قرارداد رو امضا کنیم........و یه بازرسی هم از زمین ها داشته باشیم
+من بعد از ظهر میام اونجا قرداد رو امضا میکنم.....
♧منتظرتون هستم خانم پارک ا.ت....خدانگهدار
+خدانگهدار.....
♧... دیگه کاری با خانوادم نداری؟
●تو قرار نیست دیگه از اینجا به بعد کاری بکنی دیگه بقیش با خودمه با خانوادتم کاری ندارم.... دختره ی ساده لوح وقتی بیاد اینجا..... کارش رو یه سره میکنم(پوزخند)
(بچه ها قضیه از این قراره که خواهر مایا برای اینکه از فیلیکس انتقام مرگ خواهرشو بگیره و هم کار ناتموم خواهرشو تموم کنه برای همین میخواد ا.ت رو بکشه .. چون خواهرش میخواسته ا.ت رو بکشه که فیلیکس اونو فراموش کنه ولی اون مایا رو کشت پس خواهر مایا یه نقشه میریزه که ا.ت رو بکشه برای همین وکیل پدر ا.ت رو تحدید میکنه که اگه همکاری نکنه .... اونو میکشه)
ویو ا.ت
بعد از اینکه تلفن رو قطع کردم با قیافه متعجب فیلیکس مواجه شدم
-کی بود... بیب قضیه چیه؟...
+از پدرم یه ارث بهم رسیده.... وکیل پدرم گفت برم و بعد از ظهر قرار داد رو امضا کنم
-مطمئنی میشه بهشون اعتماد کرد؟..... یعنی خود کسی که بهت زنگ زد گفت من وکیل پدرتم..... و تازه این عجیب نیست بعد از ۲ سال که پدرت مرده بهت ارث رسیده....؟!
+من یه چند باری رفتم دفترش .... با پدرم خیلی صمیمی بود ... بهش اعتماد دارم... و شاید الان وقت مناسبش بوده که بهم گفته
-پس منم باهات میام نمیخوام تنها باشی....
+خیل خوب ... توهم بیا
پایان پارت ۵ خوب بچه ها امشب پارت ۶ رو میذارم چون تو این دو روز که بیرون بودم فعالیت نکردم امشب دو پارت میدم اون قلب سفید رو قرمز کن و بهم انرژی بده و کامنت هم فراموش نشه🫂🫂❤️❤️
+الو بفرمایید ...
♧شما خانم پارک ا.ت هستین؟....
+بله... اتفاقی افتاده؟...
♧من براتون یک خبر خوب دارم.......پدرتون قبل از اینه فوت بشن ... براتون یک سری ملک و املاک و باغ و زمین کنار گذاشتن ......
+واقعا ...نکنه دارین شوخی میکنین
♧نه ... اگرم امروز بیاین دفتر من تا قرارداد رو امضا کنیم........و یه بازرسی هم از زمین ها داشته باشیم
+من بعد از ظهر میام اونجا قرداد رو امضا میکنم.....
♧منتظرتون هستم خانم پارک ا.ت....خدانگهدار
+خدانگهدار.....
♧... دیگه کاری با خانوادم نداری؟
●تو قرار نیست دیگه از اینجا به بعد کاری بکنی دیگه بقیش با خودمه با خانوادتم کاری ندارم.... دختره ی ساده لوح وقتی بیاد اینجا..... کارش رو یه سره میکنم(پوزخند)
(بچه ها قضیه از این قراره که خواهر مایا برای اینکه از فیلیکس انتقام مرگ خواهرشو بگیره و هم کار ناتموم خواهرشو تموم کنه برای همین میخواد ا.ت رو بکشه .. چون خواهرش میخواسته ا.ت رو بکشه که فیلیکس اونو فراموش کنه ولی اون مایا رو کشت پس خواهر مایا یه نقشه میریزه که ا.ت رو بکشه برای همین وکیل پدر ا.ت رو تحدید میکنه که اگه همکاری نکنه .... اونو میکشه)
ویو ا.ت
بعد از اینکه تلفن رو قطع کردم با قیافه متعجب فیلیکس مواجه شدم
-کی بود... بیب قضیه چیه؟...
+از پدرم یه ارث بهم رسیده.... وکیل پدرم گفت برم و بعد از ظهر قرار داد رو امضا کنم
-مطمئنی میشه بهشون اعتماد کرد؟..... یعنی خود کسی که بهت زنگ زد گفت من وکیل پدرتم..... و تازه این عجیب نیست بعد از ۲ سال که پدرت مرده بهت ارث رسیده....؟!
+من یه چند باری رفتم دفترش .... با پدرم خیلی صمیمی بود ... بهش اعتماد دارم... و شاید الان وقت مناسبش بوده که بهم گفته
-پس منم باهات میام نمیخوام تنها باشی....
+خیل خوب ... توهم بیا
پایان پارت ۵ خوب بچه ها امشب پارت ۶ رو میذارم چون تو این دو روز که بیرون بودم فعالیت نکردم امشب دو پارت میدم اون قلب سفید رو قرمز کن و بهم انرژی بده و کامنت هم فراموش نشه🫂🫂❤️❤️
۳.۶k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.