ادامه ی پارت ۲۰
ویو جونگ کوک
دیدم مکان یاب داره بار رو نشون میده
نه..نه..نه باید سریع راه بیافتم
فلش بک به وقتی که ا.ت تنها بود
ا.ت : وایی خیلی حوصلم سر رفته چطوره برم بار؟
الان که جونگ کوک نیست میرم
سریع یه لباس جذب مشکی پوشیدم ( عکسش اسلاید بعد )
و به سمت بار حرکت کردم وقتی رسیدم خیلی خوشحال بودم نشسته بود و ویسکی و ودکا سفارش دادم
وقتی برام آورد شروع کردم به خوردن که یه پسرهای اومد پیشم نشت
پسره : اومم بیبی نمیخای بریم یکم خوش بگذرونیم؟
ا.ت : اویی پسره ی کصمشنگ یا همین الان گم میشی یا کاری میکنم آرزو مرگ کنیا
پسره : مثلا چه گوهی میخوری
ا.ت : دلت میخواد ببینی؟
پسره : هومم آره
ا.ت : با کفش های پاشته بلندم بودم و این کارو بدتر میکرد نشستم رو پاش کم کم خودمو بالا پایین کردم
پسره : آه بلدی که
ا.ت : تا رفت تو حس با کفشای پاشنه بلندم زدم رو دیکش اونم با ناله ازم دور شد پسره اکبیری
نشستم بیشتر خوردم و بیشتر خوردم دیگه کاملا مست شدم و رفتارام دست خودم نیست
ویو جونگ کوک
تا رسیدم دیدم انقدر خورده بود که خوبه تا الان کسی نزدیکش نشده سریع رفتم پیشش
جونگ کوک : ا.ت..ا.ت اینجا چه غلطی میکنی ( یکم داد )
ا.ت : اومم کوکی جونم چرا داد میزنی حالا که چیزی نشده
جونگ کوک : چیزی نشده هووففف پاشو بریم
ا.ت : باشه بریم یکم لباسمو کشیدم پایین
اسلاید ۲ لباس ا.ت برای بار
اسلاید ۳ لباس جونگ کوک تو پارت ۱۸
دیدم مکان یاب داره بار رو نشون میده
نه..نه..نه باید سریع راه بیافتم
فلش بک به وقتی که ا.ت تنها بود
ا.ت : وایی خیلی حوصلم سر رفته چطوره برم بار؟
الان که جونگ کوک نیست میرم
سریع یه لباس جذب مشکی پوشیدم ( عکسش اسلاید بعد )
و به سمت بار حرکت کردم وقتی رسیدم خیلی خوشحال بودم نشسته بود و ویسکی و ودکا سفارش دادم
وقتی برام آورد شروع کردم به خوردن که یه پسرهای اومد پیشم نشت
پسره : اومم بیبی نمیخای بریم یکم خوش بگذرونیم؟
ا.ت : اویی پسره ی کصمشنگ یا همین الان گم میشی یا کاری میکنم آرزو مرگ کنیا
پسره : مثلا چه گوهی میخوری
ا.ت : دلت میخواد ببینی؟
پسره : هومم آره
ا.ت : با کفش های پاشته بلندم بودم و این کارو بدتر میکرد نشستم رو پاش کم کم خودمو بالا پایین کردم
پسره : آه بلدی که
ا.ت : تا رفت تو حس با کفشای پاشنه بلندم زدم رو دیکش اونم با ناله ازم دور شد پسره اکبیری
نشستم بیشتر خوردم و بیشتر خوردم دیگه کاملا مست شدم و رفتارام دست خودم نیست
ویو جونگ کوک
تا رسیدم دیدم انقدر خورده بود که خوبه تا الان کسی نزدیکش نشده سریع رفتم پیشش
جونگ کوک : ا.ت..ا.ت اینجا چه غلطی میکنی ( یکم داد )
ا.ت : اومم کوکی جونم چرا داد میزنی حالا که چیزی نشده
جونگ کوک : چیزی نشده هووففف پاشو بریم
ا.ت : باشه بریم یکم لباسمو کشیدم پایین
اسلاید ۲ لباس ا.ت برای بار
اسلاید ۳ لباس جونگ کوک تو پارت ۱۸
۵.۱k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.