زیبا ترین رویا(فیک جونگ کوک)
زیبا ترین رویا
ـــــــــــــــــــــــــــــــ P4
که یه دفعه جونگ کوک اومد سمت میراندا و دستشو برد بالا میراندا فکر کرد میخواد بزنتش که دستشو گذاشت رو صورتش ولی جونگ کوک به جای اینکه بزنتش دستشو سمتش دراز کرد و گفت
جونگ کوک: باهام بیا
میراندا که تازه فهمیده بود که اون میتونه از کار بیکارش کنه و از یه طرفم ترسیده بود دستشو گرفت و جونگ کوکم اونو دنبال خودش کشوند
میراندا: کجا میبریم
جونگ کوک: ......
میراندا: میگم کجا داری میبریم
جونگ کوک: الان خودت میفهمی
بردم پشت ساختمون دانشگاه اونجا همه ی دوستاش بودن
تهیونگ: خوش امد میگم بانو
بعدشم همه شروع کردن به خندیدن
جین: هی خانوم خشگله اگه ما رو هم نمیزنی میخوایم با هم به عنوان خاطره یه عکس بگیریم
جیمین: جینننننننن
جین: خو باشه بابا فشاری نشو
میراندا: یعنی الان من رو تا اینجا کشیدین که عکس بگیریم
جونگ کوک: بله دقیقا
میراندا: اونوقت من چرا باید قبول کنم
جونگ کوک: چون مجبوری اگه میخوای از شَرَم خلاص بشی باید همینجا بمونی تا کارمون باهات زود تموم شه
آر ام: خب دیگه بس کنید. میراندا راستش چون که شما با هم دعوا کردین ما خواستیم که با هم دوستتون کنیم برای همین این کارو کردیم
میراندا: اخه من موندم کدوم اسکلی برای اشتی دادن عکس میگیره ( زمزمه کرد)
ار ام: چیزی گفتی؟؟
میراندا: نه.... هیچی نگفتم
بعدم دسته جمعی شروع کردن عکس گرفتن
چند تا عکس مختلف گرفتن منم تو همشون اخم کرده بودم و فقط هم موقع هایی که جین شروع میکرد مسخره بازی کردن به زور و بلا یکم خندیدم
بلاخره عکس گرفتنا تموم شد که....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون میشم حمایت کنید❤😘🥹
میدونم یکم بد شد ولی به خدا الان مهمونی ام تمرکز نداشتم پارت بعدی حواسمو بیشتر جمع میکنم 😁🤓🙊
ـــــــــــــــــــــــــــــــ P4
که یه دفعه جونگ کوک اومد سمت میراندا و دستشو برد بالا میراندا فکر کرد میخواد بزنتش که دستشو گذاشت رو صورتش ولی جونگ کوک به جای اینکه بزنتش دستشو سمتش دراز کرد و گفت
جونگ کوک: باهام بیا
میراندا که تازه فهمیده بود که اون میتونه از کار بیکارش کنه و از یه طرفم ترسیده بود دستشو گرفت و جونگ کوکم اونو دنبال خودش کشوند
میراندا: کجا میبریم
جونگ کوک: ......
میراندا: میگم کجا داری میبریم
جونگ کوک: الان خودت میفهمی
بردم پشت ساختمون دانشگاه اونجا همه ی دوستاش بودن
تهیونگ: خوش امد میگم بانو
بعدشم همه شروع کردن به خندیدن
جین: هی خانوم خشگله اگه ما رو هم نمیزنی میخوایم با هم به عنوان خاطره یه عکس بگیریم
جیمین: جینننننننن
جین: خو باشه بابا فشاری نشو
میراندا: یعنی الان من رو تا اینجا کشیدین که عکس بگیریم
جونگ کوک: بله دقیقا
میراندا: اونوقت من چرا باید قبول کنم
جونگ کوک: چون مجبوری اگه میخوای از شَرَم خلاص بشی باید همینجا بمونی تا کارمون باهات زود تموم شه
آر ام: خب دیگه بس کنید. میراندا راستش چون که شما با هم دعوا کردین ما خواستیم که با هم دوستتون کنیم برای همین این کارو کردیم
میراندا: اخه من موندم کدوم اسکلی برای اشتی دادن عکس میگیره ( زمزمه کرد)
ار ام: چیزی گفتی؟؟
میراندا: نه.... هیچی نگفتم
بعدم دسته جمعی شروع کردن عکس گرفتن
چند تا عکس مختلف گرفتن منم تو همشون اخم کرده بودم و فقط هم موقع هایی که جین شروع میکرد مسخره بازی کردن به زور و بلا یکم خندیدم
بلاخره عکس گرفتنا تموم شد که....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممنون میشم حمایت کنید❤😘🥹
میدونم یکم بد شد ولی به خدا الان مهمونی ام تمرکز نداشتم پارت بعدی حواسمو بیشتر جمع میکنم 😁🤓🙊
۲.۹k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.