رمان قلب بنفش پارت ²⁰
رمان قلب بنفش پارت ²⁰
دیانا:نه نه نه نمیخاد خودم میتونم
ارسلان:نه عشقم کمکت میکنم با خنده و شیطونی
دیانا؛نه میتونم
ارسلان؛شلوغ نکن با خنده
دیانا؛باشه باشه
ارسلان:بغلش کردم بردمش اتاقش عشقم من که وقتی تو الان پات شکشته کاریت نمیکنم
دیانا؛اخیی خداروشکر
ارسلان:لبخند زدم لباسشو دراوردم لباس خونگی پوشندم براش
دیانا:مرسی عشقم
ارسلان:لبخند زدم بغلش کردم بردمش تو حال
مهناز:مرسی پسرم
ارسلان:خواهش میکنم کاری نکردم که
دیانا:مامانی گشنمه
مهناز:باشه الان ابگوشتو میکشم
دیانا؛مرسی
ابگوشتو اورد خوردیم بعدش یکم خوابیدیم بیدار شدم ارسلانو صدا کردم
ارسلان:جانم عشقم با صدای خابالود
دیانا؛میشه بریم بیرون؟
ارسلان:بیرون؟
دیانا؛اوهم
ادامه دارد....
حمایت تا پارتای بیشتری بزارم؟
دیانا:نه نه نه نمیخاد خودم میتونم
ارسلان:نه عشقم کمکت میکنم با خنده و شیطونی
دیانا؛نه میتونم
ارسلان؛شلوغ نکن با خنده
دیانا؛باشه باشه
ارسلان:بغلش کردم بردمش اتاقش عشقم من که وقتی تو الان پات شکشته کاریت نمیکنم
دیانا؛اخیی خداروشکر
ارسلان:لبخند زدم لباسشو دراوردم لباس خونگی پوشندم براش
دیانا:مرسی عشقم
ارسلان:لبخند زدم بغلش کردم بردمش تو حال
مهناز:مرسی پسرم
ارسلان:خواهش میکنم کاری نکردم که
دیانا:مامانی گشنمه
مهناز:باشه الان ابگوشتو میکشم
دیانا؛مرسی
ابگوشتو اورد خوردیم بعدش یکم خوابیدیم بیدار شدم ارسلانو صدا کردم
ارسلان:جانم عشقم با صدای خابالود
دیانا؛میشه بریم بیرون؟
ارسلان:بیرون؟
دیانا؛اوهم
ادامه دارد....
حمایت تا پارتای بیشتری بزارم؟
۲.۷k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.