خط موازی پارت ۹
پارت ۹
یورا ویو:
یویی اومد پیشم اولش ترسیدم که نکنه دعوام کنه با سرم داد بزنه چون من از دعوا و صدای بلند فوبیا داشتم و زود میزدم زیر گریه میشه گفت که این نقطه ضعفمه ولی اون برعکس تصورم با مهربونی باهام حرف زد با اینکه کوچیکترم بود احساس میکردم که بزرگترمه و پیشش احساسی امنی میکردم
+یورا ...تو خوبی؟
_اوم خوبم....ببخشید یویی واقعا نمیخواستم اینجور شه معذرت میخواد (گریه)
+نه نه ...اشکالی نداره یورا جونم (بغل کردن)
_(بغل کردن متقابل و گریه کردن تو بغلش)
+هیششش اروم باش چیزی نشده که
خودت خوبی کافیه....حالا بیا بریم
_(اشکاشو پاک کرد) باشه
+هوم باید بریم هتل نه؟
_اره فکر کنم
+خیلی خب تو بیا ببرمت هتل بعدش خودم برم ببینم دقیقا چه بلایی سر خونم اومده....اگه میشه وسیله هارو بیارم اونجا
_باشه ولی تو هم بعدش میای مگه نه؟
+احتمالا...شاید هم رفتم تمرین
_من تنهایی میترسم توی هتل میشه منم با خودت ببری (نگاه های مظلومانه)
+ای خدا...باشه باشه بیا باهام
_واقعا...مرسیییی (خر ذوق شدن و بغل کردن)
+ههه اروم باش (خنده و بغل کردن متقابل)
+عامممم.... خب مطمئنی فقط زیر گاز روشن بود؟
_فکر کنم اره.... اها نه شیر اب هم باز بود
+یورا جان (کمی عصبی) اگه اب به اتیش بخوره خنثی میشه
_میدونم ولی اخه پرده های توی اشپزخونه اتیش گرفته بودن
از پارک به سمت خونه رفتیم و بعد از تقریبا نیم ساعت رسیدیم خونه
+هوففف بیا بریم تو
_تو اول برو اگه چیزیت نشد منم میام
+باشهه
رفت بعدشم منو صدا زد
+بیا داخل چیزی نیس
_اوکی اومدم
واححح اینجا چی شده
+یورا این اتفاق کی افتاد
_امروز صبح ولی نمیدونستم وضعش انقدر بده
+اها اینجا خب عاممم یکم.....خیلی سوخته
+وسایلا کجاست (یکم ناراحتی داخل صداش)
_اره انگار اینجوره..... نمیدونم نکنه....
+احتمالا اونا هم سوختن
_ممکنه دزد اومده باشه.....اخه دقیقا یادم نیس وقتی صب از خونه رفتم درو بستم یا نه
+چی داشتیم که دزد بخواد بیاد؟
غیر از چندتا لباس و اینا که چیزی نداشتیم....داشتیم
_نه پس احتمالا اونا هم سوختن
+حداقل میشه خونه رو تعمیر کرد
_واقعا ببخشید اصن کاش نمیومدم اومدم خونت و به چخ دادم
+اوم...یه لحظه بزار برم اتاقو چک کنم
_پول تعمیرش عر چقدر بشه خودم پرداخت میکنم چون این گندیه که خودم به بار اوردم
+خب دیگه مهم نیست....چیزی برای از دست دادن نمونده
_ببخشید واقعا نمیتونم تو روت نگا کنم
+اشکالی نداره گفتم که
_زنگ زدم الان یه تعمیرکار میفرستن خونه عین روز اولش میشه فقط تا اون موقع باید توی هتل بمونیم
+نه نه کنسلش کن
_برای چی
+من برگشته بودم که گیتار و دفترم و بردارم که اونا هم سوختن برای همین دیگه اینجا کاری نداریم و نیازی نیست که تعمیرکار بیاد
_اما تو گیتارت و خیلی دوست داشتی
+ولش دیگه مهم نیس....
پایان.
یورا ویو:
یویی اومد پیشم اولش ترسیدم که نکنه دعوام کنه با سرم داد بزنه چون من از دعوا و صدای بلند فوبیا داشتم و زود میزدم زیر گریه میشه گفت که این نقطه ضعفمه ولی اون برعکس تصورم با مهربونی باهام حرف زد با اینکه کوچیکترم بود احساس میکردم که بزرگترمه و پیشش احساسی امنی میکردم
+یورا ...تو خوبی؟
_اوم خوبم....ببخشید یویی واقعا نمیخواستم اینجور شه معذرت میخواد (گریه)
+نه نه ...اشکالی نداره یورا جونم (بغل کردن)
_(بغل کردن متقابل و گریه کردن تو بغلش)
+هیششش اروم باش چیزی نشده که
خودت خوبی کافیه....حالا بیا بریم
_(اشکاشو پاک کرد) باشه
+هوم باید بریم هتل نه؟
_اره فکر کنم
+خیلی خب تو بیا ببرمت هتل بعدش خودم برم ببینم دقیقا چه بلایی سر خونم اومده....اگه میشه وسیله هارو بیارم اونجا
_باشه ولی تو هم بعدش میای مگه نه؟
+احتمالا...شاید هم رفتم تمرین
_من تنهایی میترسم توی هتل میشه منم با خودت ببری (نگاه های مظلومانه)
+ای خدا...باشه باشه بیا باهام
_واقعا...مرسیییی (خر ذوق شدن و بغل کردن)
+ههه اروم باش (خنده و بغل کردن متقابل)
+عامممم.... خب مطمئنی فقط زیر گاز روشن بود؟
_فکر کنم اره.... اها نه شیر اب هم باز بود
+یورا جان (کمی عصبی) اگه اب به اتیش بخوره خنثی میشه
_میدونم ولی اخه پرده های توی اشپزخونه اتیش گرفته بودن
از پارک به سمت خونه رفتیم و بعد از تقریبا نیم ساعت رسیدیم خونه
+هوففف بیا بریم تو
_تو اول برو اگه چیزیت نشد منم میام
+باشهه
رفت بعدشم منو صدا زد
+بیا داخل چیزی نیس
_اوکی اومدم
واححح اینجا چی شده
+یورا این اتفاق کی افتاد
_امروز صبح ولی نمیدونستم وضعش انقدر بده
+اها اینجا خب عاممم یکم.....خیلی سوخته
+وسایلا کجاست (یکم ناراحتی داخل صداش)
_اره انگار اینجوره..... نمیدونم نکنه....
+احتمالا اونا هم سوختن
_ممکنه دزد اومده باشه.....اخه دقیقا یادم نیس وقتی صب از خونه رفتم درو بستم یا نه
+چی داشتیم که دزد بخواد بیاد؟
غیر از چندتا لباس و اینا که چیزی نداشتیم....داشتیم
_نه پس احتمالا اونا هم سوختن
+حداقل میشه خونه رو تعمیر کرد
_واقعا ببخشید اصن کاش نمیومدم اومدم خونت و به چخ دادم
+اوم...یه لحظه بزار برم اتاقو چک کنم
_پول تعمیرش عر چقدر بشه خودم پرداخت میکنم چون این گندیه که خودم به بار اوردم
+خب دیگه مهم نیست....چیزی برای از دست دادن نمونده
_ببخشید واقعا نمیتونم تو روت نگا کنم
+اشکالی نداره گفتم که
_زنگ زدم الان یه تعمیرکار میفرستن خونه عین روز اولش میشه فقط تا اون موقع باید توی هتل بمونیم
+نه نه کنسلش کن
_برای چی
+من برگشته بودم که گیتار و دفترم و بردارم که اونا هم سوختن برای همین دیگه اینجا کاری نداریم و نیازی نیست که تعمیرکار بیاد
_اما تو گیتارت و خیلی دوست داشتی
+ولش دیگه مهم نیس....
پایان.
۲.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.