ستان درون و بیرون(پارت ²¹)
ستان درون و بیرون(پارت ²¹)
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
از خواب پریدم، هنوز شب بود، چهره ی اون مرده خیلی آشنا بود، انگار تو بچگی دیدمش، یه دفعه سونیک در رو باز کرد و آروم گفت:(پیس پیس!) گفتم:(چی شده؟) گفت:(بهتری؟) گفتم:(آره) تیلز اومد تو اتاق، گفت:(عجیبه!) گفتم:(چی شده) گفت:(لکه ات تو زمان خیلی کم به حالت عادیش برگرشته) با خودم فکر کردم:(نکنه منظور اون خوابه این بود؟) نه غیر ممکنه، من تو خواب دیدم که لکه ام داره زیاد میشه ولی تو واقعیت به حالت عادیش برگشته!
ادامه دارد....
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
از خواب پریدم، هنوز شب بود، چهره ی اون مرده خیلی آشنا بود، انگار تو بچگی دیدمش، یه دفعه سونیک در رو باز کرد و آروم گفت:(پیس پیس!) گفتم:(چی شده؟) گفت:(بهتری؟) گفتم:(آره) تیلز اومد تو اتاق، گفت:(عجیبه!) گفتم:(چی شده) گفت:(لکه ات تو زمان خیلی کم به حالت عادیش برگرشته) با خودم فکر کردم:(نکنه منظور اون خوابه این بود؟) نه غیر ممکنه، من تو خواب دیدم که لکه ام داره زیاد میشه ولی تو واقعیت به حالت عادیش برگشته!
ادامه دارد....
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۱.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.