مافیای من
مافیای من
part =3
_نمیخایی بیدار بشی؟
+نه
_هی بیا بریم شام بخوریم
+باش
*ویو جونگکوک*
با ا.ت رفتیم غذا خوردیم اجوما ظرفا رو شست یهو یه ظرف شکست رفتم تو اشپزخونه اجوما رو ندیدم فقط ا.ت رو دیدم با صدا عصبی گفتم «تو اینو شکستی» با حالت کیوتی گفت
+اره و شرمنده
_فقط همین
+عه خب از دستم افتاد الان نباید بگی دست خودت خوبه
_انتظار داری بگم برو میگم بیان جمعش کنن
+باش
*ویو ا.ت*
دستم برید ولی خب اون اهمیت نداد مبخاستم جیغ بکشم ولی نمیشد درد میکرد تو راه رو بودم که دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم زدم زیر گریه که جونگکوک امد
_چته
+د اخه شوشوقری....
part =3
_نمیخایی بیدار بشی؟
+نه
_هی بیا بریم شام بخوریم
+باش
*ویو جونگکوک*
با ا.ت رفتیم غذا خوردیم اجوما ظرفا رو شست یهو یه ظرف شکست رفتم تو اشپزخونه اجوما رو ندیدم فقط ا.ت رو دیدم با صدا عصبی گفتم «تو اینو شکستی» با حالت کیوتی گفت
+اره و شرمنده
_فقط همین
+عه خب از دستم افتاد الان نباید بگی دست خودت خوبه
_انتظار داری بگم برو میگم بیان جمعش کنن
+باش
*ویو ا.ت*
دستم برید ولی خب اون اهمیت نداد مبخاستم جیغ بکشم ولی نمیشد درد میکرد تو راه رو بودم که دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم زدم زیر گریه که جونگکوک امد
_چته
+د اخه شوشوقری....
۳.۲k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.