¹⁴ ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ
¹⁴ ᴜɴᴛᴏᴜᴄʜᴀʙʟᴇ ᴍᴀғɪᴀ "ʟᴇssᴏɴ ¹ ᴘᴀʀᴛ
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
jungkook=¥
Jerry=°
دیدم جونگ کوکه و هزارتا خرید دستشه که یهو یاد خوابی که دیدم افتادم (خواب دیده کوک مرده البته خدانکنههه😭😭) با گریه شدید سریع از خواب بلند شدم و پریدم تو بغل کوک و پاهامو دور کمرش حلقه کردم که خریدارو گذاشت زمین و بغلم کرد و گفت
¥چیشده فرشته من؟
بهش جواب ندادم و بلند بلد گریه میکردم
+تنهام نزار تروخدا من میترسم
view jung kook
وقتی اینو گفت فهمیدم باز خواب بچه گیاشو دیده .. هر شب خواب میدید من دارم میمیرم یه مدتی این کابوسش قطع شد اما باز برگشته ... هر اشکی که میریخت قلبم تیر میکشید . اروم راه میرفتم و میزدم پشتش که دیدم خوابش برد ... رفتم بالا و گذاشتمش رو تخت خودم و روش پتو کشیدم و پیشونیشو بوسیدم و گفتم
¥خواهر لوسه من:)
لباسمو عوض کردم و رفتم خریدارو گذاشتم سر جاشون و رفتم تو گوشی .... جری نیومده بود خونه تا اینکه فهمیدم رفته پیش خونوادش ..
یهو صدای جیغ اومد...
Mᴏᴍ's ʏ.ɴ = &
ʏ.ɴ=+
ᴛᴇᴀ= -
jungkook=¥
Jerry=°
دیدم جونگ کوکه و هزارتا خرید دستشه که یهو یاد خوابی که دیدم افتادم (خواب دیده کوک مرده البته خدانکنههه😭😭) با گریه شدید سریع از خواب بلند شدم و پریدم تو بغل کوک و پاهامو دور کمرش حلقه کردم که خریدارو گذاشت زمین و بغلم کرد و گفت
¥چیشده فرشته من؟
بهش جواب ندادم و بلند بلد گریه میکردم
+تنهام نزار تروخدا من میترسم
view jung kook
وقتی اینو گفت فهمیدم باز خواب بچه گیاشو دیده .. هر شب خواب میدید من دارم میمیرم یه مدتی این کابوسش قطع شد اما باز برگشته ... هر اشکی که میریخت قلبم تیر میکشید . اروم راه میرفتم و میزدم پشتش که دیدم خوابش برد ... رفتم بالا و گذاشتمش رو تخت خودم و روش پتو کشیدم و پیشونیشو بوسیدم و گفتم
¥خواهر لوسه من:)
لباسمو عوض کردم و رفتم خریدارو گذاشتم سر جاشون و رفتم تو گوشی .... جری نیومده بود خونه تا اینکه فهمیدم رفته پیش خونوادش ..
یهو صدای جیغ اومد...
۲.۸k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.