+هی خوبی؟
+هی خوبی؟
*علامت دختره•
•(گریه)
+برا چی این وقت شب بیرونی
•فرار کردم پدرم مرده و نامادریم هر روز کتکم میزنه
+اممم میخوای بیای پیش من زندگی کنی
•نه میخوای کتکم بزنی
+ کی گفته بلندشو باید بریم خونه
•اوهوم
_چیزه.....من چیکار کنم
+تو خودت خونه داری برو(سرد)
_...
ویو ات
با اون دختره رفتیم سمت موتور من نشستم رو موتور گفتم
+بشین پشتم و منو بغل کن که نیوفتی
•اوهوم
وقتی بغل کرد اومدم برم که دیدم جیمین داره میره رفتم سمت ماشینش و گفتم
+یه بار دیگه دنبالم بیای دیگه چیزی ازت نمیمونه
_خب توعم..
موتور رو روشن کردم رفتم سمت خونه وقتی رسیدم خونه دختره با تعجب به عمارت نگاه میکرد
+بیا بریم
•اوهوم
رفتیم تو که اجوما رو دیدم
علامت اجوما؛
؛ خانم اومدید
+اجوما یه اتاق کنار اتاق خودم براش اماده کنید
؛ چشم
•می..میگم..تو..ما..مافیایی؟
+اره اما به تو اسیب نمیزنم
•اها
+بیا بشین اسمتو بگو و برام تعریف کن داستان چیه اون سه مرد کی بودن
•اسمم جانگ میاس ۱۵ سالمه وقتی مادرم فوت کرد پدرم ازدواج کرد و نامادریم هی سر کاری که نمیکردم تنبیهم میکرد و کتک میزد منم خسته شدم و میخواستم خودکشی کنم اما جاش فرار کردم که اون سه مرد اومدن بعدشم که تو اومدی
+هیلوری ام(سرد)
+در ضمن من از دخترای ضعیف خوشم نمیاد الان استراحت کن از فردا تمرین هات شروع میشه...یجی (داد)
~بله قربان
+از فردا بهش تیر اندازی و دفاع شخصی یاد بدید تیر اندازی با خودت(چشمک)
~بله قربان(لبخند)
+میا با یجی برو اتاقت
•چشم
ویو میا
با اون خانمی که اسمش یجی بود رفتم تو یه اتاقی که کلا تم طوسی مشکی داشت
~این اتاق توعه کاری داشتی بهم بگو
•اوهوم...ببخشید میشه یه لحظه بشینید
~*نشست
~بگو
.
.
خمارییی
30 تا لایک
10 کامنت
*علامت دختره•
•(گریه)
+برا چی این وقت شب بیرونی
•فرار کردم پدرم مرده و نامادریم هر روز کتکم میزنه
+اممم میخوای بیای پیش من زندگی کنی
•نه میخوای کتکم بزنی
+ کی گفته بلندشو باید بریم خونه
•اوهوم
_چیزه.....من چیکار کنم
+تو خودت خونه داری برو(سرد)
_...
ویو ات
با اون دختره رفتیم سمت موتور من نشستم رو موتور گفتم
+بشین پشتم و منو بغل کن که نیوفتی
•اوهوم
وقتی بغل کرد اومدم برم که دیدم جیمین داره میره رفتم سمت ماشینش و گفتم
+یه بار دیگه دنبالم بیای دیگه چیزی ازت نمیمونه
_خب توعم..
موتور رو روشن کردم رفتم سمت خونه وقتی رسیدم خونه دختره با تعجب به عمارت نگاه میکرد
+بیا بریم
•اوهوم
رفتیم تو که اجوما رو دیدم
علامت اجوما؛
؛ خانم اومدید
+اجوما یه اتاق کنار اتاق خودم براش اماده کنید
؛ چشم
•می..میگم..تو..ما..مافیایی؟
+اره اما به تو اسیب نمیزنم
•اها
+بیا بشین اسمتو بگو و برام تعریف کن داستان چیه اون سه مرد کی بودن
•اسمم جانگ میاس ۱۵ سالمه وقتی مادرم فوت کرد پدرم ازدواج کرد و نامادریم هی سر کاری که نمیکردم تنبیهم میکرد و کتک میزد منم خسته شدم و میخواستم خودکشی کنم اما جاش فرار کردم که اون سه مرد اومدن بعدشم که تو اومدی
+هیلوری ام(سرد)
+در ضمن من از دخترای ضعیف خوشم نمیاد الان استراحت کن از فردا تمرین هات شروع میشه...یجی (داد)
~بله قربان
+از فردا بهش تیر اندازی و دفاع شخصی یاد بدید تیر اندازی با خودت(چشمک)
~بله قربان(لبخند)
+میا با یجی برو اتاقت
•چشم
ویو میا
با اون خانمی که اسمش یجی بود رفتم تو یه اتاقی که کلا تم طوسی مشکی داشت
~این اتاق توعه کاری داشتی بهم بگو
•اوهوم...ببخشید میشه یه لحظه بشینید
~*نشست
~بگو
.
.
خمارییی
30 تا لایک
10 کامنت
۶.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.