مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 53
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 53
یه خورده تمرین کردم رفتم خونه ناهار خوردم وخوابیدم و بعد از خواب پاشدم یه دوش ابسرد گرفتم تا حالم جا بیاد و سر حال شم
داشتم موهامو خشک میکردم
ویو یونجون
تو اتاق بودم که یونجو اومد پیشم
یونجو ـ امشب ماموریت داری نه؟
ـ اوهوم
یونجو ـ دلم برات تنگ میشه
ـ منم
یونجو ـ قول میدی اگه زود برگشتی من ببری بیرون یه خورده بگردونیم
ـ صب کننن، شاید درحدی که بتونی از پنجره بیرونو ببینی اره میبرمت
یونجو ـ واقعا؟
ـ اوهوم
ویو ات
بعد از اینکه موهامو خشک کردم، لباس پوشیدم که اجوما اومد تو اتاقم
اجوما ـ بیدار شدی؟
ـ ارههه جونم چیشده؟
اجوما ـ به این دختره که هفته پیش اومد اینجا رو یادته؟
ـ اره چطور؟
اجوما ـ بهش شک دارم تا پاتو از خونه میزاری بیرون ازم میپرسه که خانم جانگ کجا میخواد بره و وقتی هم که بهش میگم پنج دقه بعد داره یواشکی با تلفن حرف میزنه
ـ که اینطور
اجوما ـ بعدشم قبل از اینکه به اینجا حمله کنن هم حدود یک ساعت داشت با گوشیش حرف میزد
ـ خب یه کاری کن، اول اینکه گوشیش رو ازش بگیر بعد اخراجش کن و بعد خودت و یونجو و بقیه برین خونه جیهیون ، حالا به یکی از بادیگارد ها میگم ببرتتون
اجوما ـ اوک باشه
ـ اگرم امروز پرسید که من کجا میخوام برم بگو با دوستام قرار دارم
یه خورده تمرین کردم رفتم خونه ناهار خوردم وخوابیدم و بعد از خواب پاشدم یه دوش ابسرد گرفتم تا حالم جا بیاد و سر حال شم
داشتم موهامو خشک میکردم
ویو یونجون
تو اتاق بودم که یونجو اومد پیشم
یونجو ـ امشب ماموریت داری نه؟
ـ اوهوم
یونجو ـ دلم برات تنگ میشه
ـ منم
یونجو ـ قول میدی اگه زود برگشتی من ببری بیرون یه خورده بگردونیم
ـ صب کننن، شاید درحدی که بتونی از پنجره بیرونو ببینی اره میبرمت
یونجو ـ واقعا؟
ـ اوهوم
ویو ات
بعد از اینکه موهامو خشک کردم، لباس پوشیدم که اجوما اومد تو اتاقم
اجوما ـ بیدار شدی؟
ـ ارههه جونم چیشده؟
اجوما ـ به این دختره که هفته پیش اومد اینجا رو یادته؟
ـ اره چطور؟
اجوما ـ بهش شک دارم تا پاتو از خونه میزاری بیرون ازم میپرسه که خانم جانگ کجا میخواد بره و وقتی هم که بهش میگم پنج دقه بعد داره یواشکی با تلفن حرف میزنه
ـ که اینطور
اجوما ـ بعدشم قبل از اینکه به اینجا حمله کنن هم حدود یک ساعت داشت با گوشیش حرف میزد
ـ خب یه کاری کن، اول اینکه گوشیش رو ازش بگیر بعد اخراجش کن و بعد خودت و یونجو و بقیه برین خونه جیهیون ، حالا به یکی از بادیگارد ها میگم ببرتتون
اجوما ـ اوک باشه
ـ اگرم امروز پرسید که من کجا میخوام برم بگو با دوستام قرار دارم
۲.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.