~جونم
~جونم
=میتونم ببینمشون
~نه
با ترس جوابمو داد
=چ چ چرا
~نترس سالمن چون خیلی ریزه میزن میترسم بندازمشوت
=چیزی نمیشه
خیلی آروم برداشتمش که دستای کوچیکش رو تکون داد
دادمش دست ات
=ای خدا این فرشتس یا انسان
~اسمشونو چی بزاریم
=هاروتو و ناروتو
~اسمای قشنگیه ولی کدوم هاروتو عه کدوم ناروتو
ات ویو
این یکی که تو بغلم بود شبیه ته بود آروم بلند شدمو رفتم سمت تخت کوچیکشون
=نگا این که بقلمه زیر چشمش نشونه داره
~مثل تو و ته
=آره و ایمشو هاروتو میزاریم ولی اون یکی که زیر لبش نشو...
وقتی نگاش کردم غیر واقعی شبیه کوک بود وااات
~خوب
=اونی که زیر لبش نشونه داره مثل تو ناروتو
~آهاا
=خوب تولدشون امروزه مگه نه
~و با روز تولد تو یکیه
=عه دقت نکرده بودم
~نمیخوای شیرشون بدی
=چراکه نه
هاروتو و رو برداشتم و نشستم رو تخت و بهشون شیر داد
~باورم نمیشه یروز به یه بچه حسودی کنم
خندم گرفت
بعد به ناروتو ولی ناروتو چرا انفدر شبیه کوکه یعنی امکان داره اون اتفاق بیفته
هردوتاشون تو خواب عمیقی بودن که دکتر اومد
~کی مرخص میشه
دکتر. الان
کوک رفت تا برگه هارو امضا کنهمنم درو قفل کردمو لباسمو عوض کردم داشتم دکمه هامو میبستم که دسته در اومد پایین و دوباره و دوباره دیگه سرعت گرفت
~ات ات حالت خوبه
درو باز کردم
=شییی بچه ها خوابن
که بغلم کرد
~آههه دلمرفت فکر کردم کسی تو هست اذیتت دارع میکنه
گوشی کوک زنگ خرد
~اوو تهیونگه تماس تصویریه
جواب داد
&چی شد
من رو تخت نشسته بودمو فقط صداشو میشنیدم
~هیچی پدر شدنم رسمی شد
لیا. مبارکه
&ببینمش
دوربینو چرخوند رو من
دست تکون دادم و بعد رفت پیش تخت بچه ها
~نگاه گفتم یکی شبیه تو میشه
&هرجایی که نشونه داره منم دارم خوب اسمش چیه
~این یکی که شبیه توعه هاروتو و اون یکی که شبیه منه ناروتو
لیا. چه اسمای قشنگیهه
در باز شد سولی با سرعت اومد تو که همینتوری که رو کاشی ها اسکی میرفتم
سولی. برین کنار عمه دار....
که افتاد رو زمین کاشی ها لیز بود همه صحنه ها لیا و ته هم دیدن که صدای خنده های همه بلند شد
عمه و شوهر عمه هم اومده بودن و به دوربین سلام کردن
که گوشی من زنگ خرد مامانو بابام بودن تماس تصویری
جوابشونو دادم
مامان. دلم برات یزره شده سگ پدرسگ چرا زنگ نمیزنی
بابا. به من چههه چرا به من فحش میدی
مامان. ات تو بیمارستانی
بدون حرف بلند شدمو دوربین چرخوندم سمت هاروتو و ناروتو
=نمیخواین به نوه هاتون سلام کنین
مامان. ای جاان مادر بزرگ فداتون بشههههه
بابا. عهه گوشیه بده توف توفیش کردی ببینم نوه هامو
بابا با عینکش داشت با دفت نگاه میکرد
بابا. ات فرشته زاییدی یا دردیدی
مامان. ات دورشون روبان قرمز بپیچون«فارسی»
=مامان این افسانه های ایرانو دیگه ول کن«فارسی»
=میتونم ببینمشون
~نه
با ترس جوابمو داد
=چ چ چرا
~نترس سالمن چون خیلی ریزه میزن میترسم بندازمشوت
=چیزی نمیشه
خیلی آروم برداشتمش که دستای کوچیکش رو تکون داد
دادمش دست ات
=ای خدا این فرشتس یا انسان
~اسمشونو چی بزاریم
=هاروتو و ناروتو
~اسمای قشنگیه ولی کدوم هاروتو عه کدوم ناروتو
ات ویو
این یکی که تو بغلم بود شبیه ته بود آروم بلند شدمو رفتم سمت تخت کوچیکشون
=نگا این که بقلمه زیر چشمش نشونه داره
~مثل تو و ته
=آره و ایمشو هاروتو میزاریم ولی اون یکی که زیر لبش نشو...
وقتی نگاش کردم غیر واقعی شبیه کوک بود وااات
~خوب
=اونی که زیر لبش نشونه داره مثل تو ناروتو
~آهاا
=خوب تولدشون امروزه مگه نه
~و با روز تولد تو یکیه
=عه دقت نکرده بودم
~نمیخوای شیرشون بدی
=چراکه نه
هاروتو و رو برداشتم و نشستم رو تخت و بهشون شیر داد
~باورم نمیشه یروز به یه بچه حسودی کنم
خندم گرفت
بعد به ناروتو ولی ناروتو چرا انفدر شبیه کوکه یعنی امکان داره اون اتفاق بیفته
هردوتاشون تو خواب عمیقی بودن که دکتر اومد
~کی مرخص میشه
دکتر. الان
کوک رفت تا برگه هارو امضا کنهمنم درو قفل کردمو لباسمو عوض کردم داشتم دکمه هامو میبستم که دسته در اومد پایین و دوباره و دوباره دیگه سرعت گرفت
~ات ات حالت خوبه
درو باز کردم
=شییی بچه ها خوابن
که بغلم کرد
~آههه دلمرفت فکر کردم کسی تو هست اذیتت دارع میکنه
گوشی کوک زنگ خرد
~اوو تهیونگه تماس تصویریه
جواب داد
&چی شد
من رو تخت نشسته بودمو فقط صداشو میشنیدم
~هیچی پدر شدنم رسمی شد
لیا. مبارکه
&ببینمش
دوربینو چرخوند رو من
دست تکون دادم و بعد رفت پیش تخت بچه ها
~نگاه گفتم یکی شبیه تو میشه
&هرجایی که نشونه داره منم دارم خوب اسمش چیه
~این یکی که شبیه توعه هاروتو و اون یکی که شبیه منه ناروتو
لیا. چه اسمای قشنگیهه
در باز شد سولی با سرعت اومد تو که همینتوری که رو کاشی ها اسکی میرفتم
سولی. برین کنار عمه دار....
که افتاد رو زمین کاشی ها لیز بود همه صحنه ها لیا و ته هم دیدن که صدای خنده های همه بلند شد
عمه و شوهر عمه هم اومده بودن و به دوربین سلام کردن
که گوشی من زنگ خرد مامانو بابام بودن تماس تصویری
جوابشونو دادم
مامان. دلم برات یزره شده سگ پدرسگ چرا زنگ نمیزنی
بابا. به من چههه چرا به من فحش میدی
مامان. ات تو بیمارستانی
بدون حرف بلند شدمو دوربین چرخوندم سمت هاروتو و ناروتو
=نمیخواین به نوه هاتون سلام کنین
مامان. ای جاان مادر بزرگ فداتون بشههههه
بابا. عهه گوشیه بده توف توفیش کردی ببینم نوه هامو
بابا با عینکش داشت با دفت نگاه میکرد
بابا. ات فرشته زاییدی یا دردیدی
مامان. ات دورشون روبان قرمز بپیچون«فارسی»
=مامان این افسانه های ایرانو دیگه ول کن«فارسی»
۲.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.