پارت 7
پارت 7
قلدر خوشتیپ
به اون ادرس وقتی رسیدیم با صحنه ای که واجعه شدیم خشکون زد کوک داشت چند نفر رو شکنجه میداد دید که ما هم اومدیم گفت
_اوه خانم ات اومدن
+چیه چی میخواستی بهم بگی هااااا
_تن صدات رو بیار پایین دختره ی هرزه
+میا این به من گفت هرزه! برات دارم جونگکوک بزار به وقتش
_اوه خانم ات برامون قلدر شده فقط میخواستم بگم با کوچیک ترین کاری که دوباره بکنی این بلا رو سرت میارم شایدم بیشتر
+عزت نمیترسم چون منم دست کمی از تو ندارم عوضی *نیشخند*
_حالا من بهت گفتم
~ا.... ت بیا بریم تا بلایی سرمون نیاورده
+باشه بریم ولی مستر کوک برات دارم از همین الان دشمن شدیم
_*نیشخند*
ویوی ات
ات اون مکان دور شدیم ورفتیم خونه ی خودم میا که داشت از ترس میمرد ولی چرا دروغ بگم منم یکم ترسیدم
ویوی خونه ی ات
+میا میگم یه نقشه دارم
~وای دختر تا کار دست خودت ندی ول نمیکنی
+باشه بزار حالا نقشمو بگم
~بنال
+میخوام کاری کنم که کوک عاشقم شه بعد توی یه ضربه نابودش میکنم چطوره
~ات خب چی بگم تو خو تا کارت رو انجام ندی ول نمیکنی باشهه
+خب الان برو توی پیج کوک ببین میخواد امروز بره کجا ماهم بریم
~باشه...
~ات میخواد با دوستاش بره رستورانی که وسط شهر
+اوکی بیا اماده شیم ماهم بریم
~هوففف باشه
+خوبه بیا الان یه لباس انتخاب کنیم (عکس میدم) ویه میکاپ کنیم(عکس میدم)
~باشه
ویوی ات
خودمون رو اماده کردیم حدود ساعت 8شد دیگه از خونه زدیم بیرون وراه افتادیم به همون رستورانی که کوک با رفقاش قراره بره
ادامه دارد🌱
قلدر خوشتیپ
به اون ادرس وقتی رسیدیم با صحنه ای که واجعه شدیم خشکون زد کوک داشت چند نفر رو شکنجه میداد دید که ما هم اومدیم گفت
_اوه خانم ات اومدن
+چیه چی میخواستی بهم بگی هااااا
_تن صدات رو بیار پایین دختره ی هرزه
+میا این به من گفت هرزه! برات دارم جونگکوک بزار به وقتش
_اوه خانم ات برامون قلدر شده فقط میخواستم بگم با کوچیک ترین کاری که دوباره بکنی این بلا رو سرت میارم شایدم بیشتر
+عزت نمیترسم چون منم دست کمی از تو ندارم عوضی *نیشخند*
_حالا من بهت گفتم
~ا.... ت بیا بریم تا بلایی سرمون نیاورده
+باشه بریم ولی مستر کوک برات دارم از همین الان دشمن شدیم
_*نیشخند*
ویوی ات
ات اون مکان دور شدیم ورفتیم خونه ی خودم میا که داشت از ترس میمرد ولی چرا دروغ بگم منم یکم ترسیدم
ویوی خونه ی ات
+میا میگم یه نقشه دارم
~وای دختر تا کار دست خودت ندی ول نمیکنی
+باشه بزار حالا نقشمو بگم
~بنال
+میخوام کاری کنم که کوک عاشقم شه بعد توی یه ضربه نابودش میکنم چطوره
~ات خب چی بگم تو خو تا کارت رو انجام ندی ول نمیکنی باشهه
+خب الان برو توی پیج کوک ببین میخواد امروز بره کجا ماهم بریم
~باشه...
~ات میخواد با دوستاش بره رستورانی که وسط شهر
+اوکی بیا اماده شیم ماهم بریم
~هوففف باشه
+خوبه بیا الان یه لباس انتخاب کنیم (عکس میدم) ویه میکاپ کنیم(عکس میدم)
~باشه
ویوی ات
خودمون رو اماده کردیم حدود ساعت 8شد دیگه از خونه زدیم بیرون وراه افتادیم به همون رستورانی که کوک با رفقاش قراره بره
ادامه دارد🌱
۳.۶k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.