عشق لجباز من پارت 10
که ناگهان در باز شد
هیونجین:چه حلال زاده(پوزخند)
ا/ت:مشتاق دیدار اقای جئون (پوزخند)
کوک:تو........
ا/ت:هیون میشه منو با مهمونمون تنها بزاری؟
هیون:حتما (عصبی)
خوشبگذره اقای جئون(نیشخند)
و مکان رو ترک کرد
جئون به ی صندلی بسته شده بود. دختر ی صندلی اورد و درست روبه روی صندلی جئون نشست
کوک بعد از تحلیل اتفاقات شروع کرد مثل دیونه ها خندیدن
کوک:اه بیبی مدونستم تو یچیزی داری(خنده)
ا/ت:(نیشخند عصبی)
کوک:(جدی شد) بیبی گرل تو که نمی خوای ددی رو عصبی کنی.می خوای؟
ا/ت:خفه شو
کوک :نچ نچ فک کنم باید ادبت کنم خرگوش کوچولو
ا/ت:من تورو نمی دونم اما الان وقتشه که ازت پزیرایی کنم ددی(روی ددی تاکید کرد)
ا/ت:جنی (داد)
جنی اومد داخل
جنی:بله ارباب
ا/ت:وسایلو اماده کن (نیشخند)
هیونجین:چه حلال زاده(پوزخند)
ا/ت:مشتاق دیدار اقای جئون (پوزخند)
کوک:تو........
ا/ت:هیون میشه منو با مهمونمون تنها بزاری؟
هیون:حتما (عصبی)
خوشبگذره اقای جئون(نیشخند)
و مکان رو ترک کرد
جئون به ی صندلی بسته شده بود. دختر ی صندلی اورد و درست روبه روی صندلی جئون نشست
کوک بعد از تحلیل اتفاقات شروع کرد مثل دیونه ها خندیدن
کوک:اه بیبی مدونستم تو یچیزی داری(خنده)
ا/ت:(نیشخند عصبی)
کوک:(جدی شد) بیبی گرل تو که نمی خوای ددی رو عصبی کنی.می خوای؟
ا/ت:خفه شو
کوک :نچ نچ فک کنم باید ادبت کنم خرگوش کوچولو
ا/ت:من تورو نمی دونم اما الان وقتشه که ازت پزیرایی کنم ددی(روی ددی تاکید کرد)
ا/ت:جنی (داد)
جنی اومد داخل
جنی:بله ارباب
ا/ت:وسایلو اماده کن (نیشخند)
۹.۵k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.