𝐏𝐚𝐫𝐭¹¹
ویو فلیکس:
رفتم خونه که یه مسیج برام اومد ها یون بود
"اوپا من با دوستام رفتم بیرون^ ^ زود بر میگردممم"
(پوزخند)اینم رفت بیرون
داشتم میرفتم اتاق که لباسام رو عوض کنم که یهو یه مسیج دیگه بهم اومد
این دفعه یه شماره ناشناس بود
"سلام فلیکس هیونجینم
میای با اکیپ بریم بار؟"
اصلا چجوری شمارمو پیدا کرده؟
بار؟
چطوری انقدر زود صمیمی شدن
بزار بگم ن...
نه باید آدم پایه ای باشم
"سلام.کدوم بار؟"
.........................................
هیونجین آدرسو داد و رفتم سریع یه دوش 10 مینی گرفتم
یه تیشرت سفید و یه شلوار بگ لی پوشیدم و به خودم یه عطر شیرین زدم و با تاکسی رفتم اونجا
تا وارد شدم بوی سیگار و الکل رو حس کردم حالم داشت بد میشد هیونجینو دیدم که از اون ته داره واسم دست تکون میده
تحمل کردم و رفتم سمتشون
نشسته بودن روی صندلی
_سلام
+سلام فلیکس خوش اومدی
(همه به فلیکس سلام کردن)
_(لبخند)
همه ی دوستاش داشتن با یه دختر لاس میزدن به جز هیونجین.
_عجیبه تو چرا با یه دختر گرم نمیگیری؟
+به دخترا گرایشی ندارم
_واو جالبه
یکم دقت کردم دیدم اون پسر مظلومه(ای ان) نیست
_پس اون پسره کجاست
+کدوم پسره؟اهان ای ان رو میگی
خب اون نخواست بیاد
_آهان
+ویسکی میخوری؟
_تا حالا لب به الکل نزدم
+(پوزخند)حالا یه بار امتحان که ضرری نداره
_ضرری نداره؟(پوزخند)
+امشب جشن اومدن تو رو داریم میگیریم پس بزار بهت خوش بگذره
لیوان جلوم رو سمت خودش کشید و لیوانم رو پر کرد
_هی انق...
با نگاه ترسناکش متوقفم کرد و لیوان رو داد دستم
یکم ازاش خوردم داشتم عوقققق میزدم
قیافم رو در هم کردم که باعث شد هیونجین خندش بگیره
+میدونی که تا آخرش باید بخوریش؟(منظورش ویسکیه جهت منحرف نشدن)
_(چشم غره رفتن به هیونجین)
(1ساعت بعد)
دیگه کاملا مست بودم.از اون مکان کوفتی اومدم بیرون تا سر گیجم خوب شه
از وقتی مست کردم دیگه هیونجینو ندیدم.
تکیه دادم به دیوار بغلی بار
دیدم دوستای هیونجین با حالت مستی چندتا دخترو دارن میبرن ولی یکیشون تنها با یه ویسکی داره میره سمت ماشینش به نظر میومد مست نبود
نمیدونم چرا ولی بازم دلم ویسکی میخواست
رفتم سمتش و شیشه ی ماشین رو داد پایین
بنگ چان:بله؟
فلیکس:میشه اونو بدی؟(چشم های خمار)
بنگ چان:عاا باشه بیا
بازش کردم و یه نفس خوردم
و بطری خالی رو دادم بهش
_مرسی (با حالت خنده و مستی)
بنگ چان:خوبی؟
_سر تکون دادن(با خنده)
بعد رفتم دوباره سمت دیوار و حس کردم میخوام بالا بیارم
دستم رو تکیه دادم به دیوار بعد از پنج دقیقه حالت تهوع م خوب شد
همینطوری ایستاده بودم
یهو دستای گرمی دور کمرم حس کردم
+این کمر باریکت باعث میشه تحریک بشم
اون هیونجین بود
_ول...م ک...کن
+نظرت چیه یکم خوش بگذرونیم؟
بدنم اصن تو حس حال خودش نبود که بتونم مقاومت کنم.این پسر از من چی میخواد؟
بعد از اینکه این حرف رو زد منو برآید استایل بغلم کرد و برد توی یکی از اتاقای بار و تکیه داد منو به دیوار اتاق و لباشو کوبید رو لبام و شروع کرد به وحشیانه بوسیدنم و بازم نمیتونستم مقاومت کنم چون محکم گرفته بودتم
باهاش همراهی نمیکردم که لباش رو از رو لبام برداشت و رفت سمت گردنم
خیلی دردناک گردنم رو میبوسید
با اه کشیدنم پرتم کرد رو تخت و رفت سمت لباسام...
________________________________
دوستان عزیز اینجارو خودتون ادامه بدید💀
توان نوشتن ندارممم
رفتم خونه که یه مسیج برام اومد ها یون بود
"اوپا من با دوستام رفتم بیرون^ ^ زود بر میگردممم"
(پوزخند)اینم رفت بیرون
داشتم میرفتم اتاق که لباسام رو عوض کنم که یهو یه مسیج دیگه بهم اومد
این دفعه یه شماره ناشناس بود
"سلام فلیکس هیونجینم
میای با اکیپ بریم بار؟"
اصلا چجوری شمارمو پیدا کرده؟
بار؟
چطوری انقدر زود صمیمی شدن
بزار بگم ن...
نه باید آدم پایه ای باشم
"سلام.کدوم بار؟"
.........................................
هیونجین آدرسو داد و رفتم سریع یه دوش 10 مینی گرفتم
یه تیشرت سفید و یه شلوار بگ لی پوشیدم و به خودم یه عطر شیرین زدم و با تاکسی رفتم اونجا
تا وارد شدم بوی سیگار و الکل رو حس کردم حالم داشت بد میشد هیونجینو دیدم که از اون ته داره واسم دست تکون میده
تحمل کردم و رفتم سمتشون
نشسته بودن روی صندلی
_سلام
+سلام فلیکس خوش اومدی
(همه به فلیکس سلام کردن)
_(لبخند)
همه ی دوستاش داشتن با یه دختر لاس میزدن به جز هیونجین.
_عجیبه تو چرا با یه دختر گرم نمیگیری؟
+به دخترا گرایشی ندارم
_واو جالبه
یکم دقت کردم دیدم اون پسر مظلومه(ای ان) نیست
_پس اون پسره کجاست
+کدوم پسره؟اهان ای ان رو میگی
خب اون نخواست بیاد
_آهان
+ویسکی میخوری؟
_تا حالا لب به الکل نزدم
+(پوزخند)حالا یه بار امتحان که ضرری نداره
_ضرری نداره؟(پوزخند)
+امشب جشن اومدن تو رو داریم میگیریم پس بزار بهت خوش بگذره
لیوان جلوم رو سمت خودش کشید و لیوانم رو پر کرد
_هی انق...
با نگاه ترسناکش متوقفم کرد و لیوان رو داد دستم
یکم ازاش خوردم داشتم عوقققق میزدم
قیافم رو در هم کردم که باعث شد هیونجین خندش بگیره
+میدونی که تا آخرش باید بخوریش؟(منظورش ویسکیه جهت منحرف نشدن)
_(چشم غره رفتن به هیونجین)
(1ساعت بعد)
دیگه کاملا مست بودم.از اون مکان کوفتی اومدم بیرون تا سر گیجم خوب شه
از وقتی مست کردم دیگه هیونجینو ندیدم.
تکیه دادم به دیوار بغلی بار
دیدم دوستای هیونجین با حالت مستی چندتا دخترو دارن میبرن ولی یکیشون تنها با یه ویسکی داره میره سمت ماشینش به نظر میومد مست نبود
نمیدونم چرا ولی بازم دلم ویسکی میخواست
رفتم سمتش و شیشه ی ماشین رو داد پایین
بنگ چان:بله؟
فلیکس:میشه اونو بدی؟(چشم های خمار)
بنگ چان:عاا باشه بیا
بازش کردم و یه نفس خوردم
و بطری خالی رو دادم بهش
_مرسی (با حالت خنده و مستی)
بنگ چان:خوبی؟
_سر تکون دادن(با خنده)
بعد رفتم دوباره سمت دیوار و حس کردم میخوام بالا بیارم
دستم رو تکیه دادم به دیوار بعد از پنج دقیقه حالت تهوع م خوب شد
همینطوری ایستاده بودم
یهو دستای گرمی دور کمرم حس کردم
+این کمر باریکت باعث میشه تحریک بشم
اون هیونجین بود
_ول...م ک...کن
+نظرت چیه یکم خوش بگذرونیم؟
بدنم اصن تو حس حال خودش نبود که بتونم مقاومت کنم.این پسر از من چی میخواد؟
بعد از اینکه این حرف رو زد منو برآید استایل بغلم کرد و برد توی یکی از اتاقای بار و تکیه داد منو به دیوار اتاق و لباشو کوبید رو لبام و شروع کرد به وحشیانه بوسیدنم و بازم نمیتونستم مقاومت کنم چون محکم گرفته بودتم
باهاش همراهی نمیکردم که لباش رو از رو لبام برداشت و رفت سمت گردنم
خیلی دردناک گردنم رو میبوسید
با اه کشیدنم پرتم کرد رو تخت و رفت سمت لباسام...
________________________________
دوستان عزیز اینجارو خودتون ادامه بدید💀
توان نوشتن ندارممم
۳.۸k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.