پارت ۶
منیجر،باشه برو سر تمرین
کوک،ا.ت ممنونم ازت نزدیک بود به چـ*وخ برم
میدونی که خیلیییی کمپانی حساسه
ا.ت،آره آره میدونم
کمپانی،حرف نزنید برید سر تمرییینننن وگرنه اخراج میشید
یکی دوماه رو اینجوری سر میکردیم
که هیترای کوک کمتر شد اما هیترای من زیاد شدن
چون شایعه درست شده بود که من و کوک باهم رابطه داریم و من و کوک سر این موضوع دعوا میکردیم اما بازم همون دوستای قبلی بودیم
کمپانی تصمیم گرفته بود که ما دو تا رو اخراج کنه
و منم برای اینکه اخراج نشم اصلا نزدیک کوک نمیرفتم که فکر کنن من به کوک اهمیت هم نمیدم چه برسه به رابطه
اَهههه نمیتونم گندی که زدم رو جمع کنم
کوک،شکلات
ا.ت،کوککککککک(آرووووممم)
همه منیجر ها برگشتن سمتمون
من کف دستم رو زدم رو پیشونیم به معنای خاک تو سرم(عههههه)
کوک،وااای متاسفم من منظوری نداشتم
منیجر ا.ت، چرا شکلات صداش کردی؟(چون میخواست بدونه فضولش کیه)
کوک،چون...
ا.ت،چون میخواست بدونه فضولش کیه بسه دیگه تا کی میخواین به این کاراتون ادامه بدین خستم کردین
کمپانی،ا.ت خیلی گسـ*تاخ شدی(عصبانیت)
ا.ت،آرهه تازه فهمیدی؟گـسـ*تاخی رو از تو یاد گرفتم
کمپانی، مادرت تربیتت نکرده؟؟؟
ا.ت،ببین اسم مامان منو بیاری...
کمپانی، مامانت کدوم خریههه
که یه دفعه کوک یه مشت محکم میخوابونه تو صورتش که از دماغش و لب*ش خون میاد
کوک خودش با تعجب به دستش نگاه میکرد انگار خودش نمیخواست اینکار رو بکنه و بخاطر من کرد
ا.ت،صبر کن میدونم چیکارت کنم مرت*یکه عو*ضی
کمپانی،اخراجییییدددد جفتتوننن
من دست خونی کوک رو گرفتم و بهش گفتم لازم نبود بخاطر من اینکارو بکنی(سرد)
کوک،پس چیکار میکردم؟هوم؟وایسا مثلا تحقیر شدن و توهین شدن به تورو نگاه میکردم چطوره؟
خجالت میکشم بهت بگم اما من خونه ندارم از اول تو خوابگاه بودم و مادر پدرم با برادر بزرگترم توی آمریکا هستن
ا.ت، چرا خجالت؟ امشب بیا خونه ما البته تا وقتی که یه خونه اجاره کنی مطمئنم پول هم نداری
ما باید یه کار پیدا کنیم
و رفتن خونه و کوک تو سالن خوابید و ا.ت تو اتاقش
۵ لایک برای پارت بعد
بای
کوک،ا.ت ممنونم ازت نزدیک بود به چـ*وخ برم
میدونی که خیلیییی کمپانی حساسه
ا.ت،آره آره میدونم
کمپانی،حرف نزنید برید سر تمرییینننن وگرنه اخراج میشید
یکی دوماه رو اینجوری سر میکردیم
که هیترای کوک کمتر شد اما هیترای من زیاد شدن
چون شایعه درست شده بود که من و کوک باهم رابطه داریم و من و کوک سر این موضوع دعوا میکردیم اما بازم همون دوستای قبلی بودیم
کمپانی تصمیم گرفته بود که ما دو تا رو اخراج کنه
و منم برای اینکه اخراج نشم اصلا نزدیک کوک نمیرفتم که فکر کنن من به کوک اهمیت هم نمیدم چه برسه به رابطه
اَهههه نمیتونم گندی که زدم رو جمع کنم
کوک،شکلات
ا.ت،کوککککککک(آرووووممم)
همه منیجر ها برگشتن سمتمون
من کف دستم رو زدم رو پیشونیم به معنای خاک تو سرم(عههههه)
کوک،وااای متاسفم من منظوری نداشتم
منیجر ا.ت، چرا شکلات صداش کردی؟(چون میخواست بدونه فضولش کیه)
کوک،چون...
ا.ت،چون میخواست بدونه فضولش کیه بسه دیگه تا کی میخواین به این کاراتون ادامه بدین خستم کردین
کمپانی،ا.ت خیلی گسـ*تاخ شدی(عصبانیت)
ا.ت،آرهه تازه فهمیدی؟گـسـ*تاخی رو از تو یاد گرفتم
کمپانی، مادرت تربیتت نکرده؟؟؟
ا.ت،ببین اسم مامان منو بیاری...
کمپانی، مامانت کدوم خریههه
که یه دفعه کوک یه مشت محکم میخوابونه تو صورتش که از دماغش و لب*ش خون میاد
کوک خودش با تعجب به دستش نگاه میکرد انگار خودش نمیخواست اینکار رو بکنه و بخاطر من کرد
ا.ت،صبر کن میدونم چیکارت کنم مرت*یکه عو*ضی
کمپانی،اخراجییییدددد جفتتوننن
من دست خونی کوک رو گرفتم و بهش گفتم لازم نبود بخاطر من اینکارو بکنی(سرد)
کوک،پس چیکار میکردم؟هوم؟وایسا مثلا تحقیر شدن و توهین شدن به تورو نگاه میکردم چطوره؟
خجالت میکشم بهت بگم اما من خونه ندارم از اول تو خوابگاه بودم و مادر پدرم با برادر بزرگترم توی آمریکا هستن
ا.ت، چرا خجالت؟ امشب بیا خونه ما البته تا وقتی که یه خونه اجاره کنی مطمئنم پول هم نداری
ما باید یه کار پیدا کنیم
و رفتن خونه و کوک تو سالن خوابید و ا.ت تو اتاقش
۵ لایک برای پارت بعد
بای
۳.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.