Maybe the past p30
اونو توی آغوشش گرفت و سرشو به سینش چسبوند
آروم موهاشو نوازش کرد و گفت :
"غرق چشماش شدم و مردم براش"
"عشق فرق داره " jk
"کی ازش نجات پیدا کرده ؟"
"اوه کمکم کنید " jk
" من عاشقش شدم "
با آروم تر شدنش ادامه داد ....
"با عشق نگاهش کردم و مردم"
" عشق فرق داره " jk
" کی ازش نجات پیدا کرده؟"
"من خودمو گم کردم " jk
"با اون بیشتر عاشق شدم " jk
این شعری بود که قبلا واسش میخوند تا آروم بشه
هنوزم تاثیر خودشو داشت شاید ...
لب هاش فاصله گرفت :
" کوک ،دشت پروانه رو بخون " a,t
لبخندی زد و حلقه ی دستاش رو تنگ تر کرد
"وقتی برگشتی واسم از دریا بگو
از سختی های راه بگو"
" چی آخر این جاده بود ؟"
" وقتی برگشتی با من از فردا بگو
از دشت پروانه ها بگو"
" از قاصدک آرزو!"
"برگرد ، واست از دردام بگم
از گریه ی ابرا بگم "
" از این من تنها بگم !"
لب های خشک شده از اشکاش رو باز کرد
" نمیدونم کجایی تو اصلا؟" a,t
" این پروانه ها میگیرن سراغ تو ازم "
صدای منظم شدنش ضربان قلبش رو حس کرد
خواست اون رو بخواباند که گفت
" اینا رو قبلا واسم میخوندی ، میگفتی هر وقت گریه کنم تو دردت میاد ، هنوزم همون طوره؟"a,t
آروم موهاشو نوازش کرد و گفت :
"غرق چشماش شدم و مردم براش"
"عشق فرق داره " jk
"کی ازش نجات پیدا کرده ؟"
"اوه کمکم کنید " jk
" من عاشقش شدم "
با آروم تر شدنش ادامه داد ....
"با عشق نگاهش کردم و مردم"
" عشق فرق داره " jk
" کی ازش نجات پیدا کرده؟"
"من خودمو گم کردم " jk
"با اون بیشتر عاشق شدم " jk
این شعری بود که قبلا واسش میخوند تا آروم بشه
هنوزم تاثیر خودشو داشت شاید ...
لب هاش فاصله گرفت :
" کوک ،دشت پروانه رو بخون " a,t
لبخندی زد و حلقه ی دستاش رو تنگ تر کرد
"وقتی برگشتی واسم از دریا بگو
از سختی های راه بگو"
" چی آخر این جاده بود ؟"
" وقتی برگشتی با من از فردا بگو
از دشت پروانه ها بگو"
" از قاصدک آرزو!"
"برگرد ، واست از دردام بگم
از گریه ی ابرا بگم "
" از این من تنها بگم !"
لب های خشک شده از اشکاش رو باز کرد
" نمیدونم کجایی تو اصلا؟" a,t
" این پروانه ها میگیرن سراغ تو ازم "
صدای منظم شدنش ضربان قلبش رو حس کرد
خواست اون رو بخواباند که گفت
" اینا رو قبلا واسم میخوندی ، میگفتی هر وقت گریه کنم تو دردت میاد ، هنوزم همون طوره؟"a,t
۱۸.۲k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.