پارت۲۷
کنار سوهو روبهروم هم تهیونگ بود بهبه عجب چیزی قرار بشه راستش دلم برای سوهو تنگ شده بود
سوهو:چه عجب ما شمارو دیدیم
ات:دلم برات خیلی تنگ شده بود
سوهو:منم امینطور کوچولو.
ات:کوچولو عمته
بعد اون شروع کردم به خوردن سر میز کلی حرف زدیم در کل خوش گذشت بعد شام رفتیم نشستیم تا حرف بزنیم
ات:با ورونیکا آشنا شدین دیگه
سوجین:اره اتفاقا هانا زحمتشو کشید
ورونیکا:دوستات خیلی خوبن هم مهربون هم اینکه آدم کنارشون احساس غریبه بودن نمیکنه
ات:اره دیگه دوستای منن
خوب سوهو دوس دختری پیدا کردی یا نه
سوهو:ی عقاب همیشه تنهاست
ات:خوب تو ورونیکا بهم میخورم پس باهم خیلی دختر خوبیه هانا هم با جین منم سینگل
ورونیکا:الان چیشده
هانا:نکه خواهر من رک به خاطر همین میگه
تهیونگ:الان گفتی خودت سینگلی
ات:اره
بعد این حرفم تهیونگ رفت بیرون از خونه منم به زور رفتم ی چی پوشیدم رفتم دنبالش همین جوری داشت راه میرفت دستاش تو جیبش بود واقعا خیلی بد حرف زدم اون دلش میخواد من باهاش باشم منم دلم میخواد بدو رفتم پشتش از پشت بغلش کردم
ات:میدونم خیلی بد حرف زدم ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم فقط میخواستم یذره اذیتت کنم همین اما اشتباه کردیم ببخشید
میشه منو ببخشی دوباره باهم باشیم
تهیونگ:ای دیوونه معلوم میبخشمت
میگم من خیلی دلن برای شیرینی هات تنگ شده
ات:از شانس خوبم کلید شیرینی پزی تو جیبم بریم اونجا باهم درست کنیم
با تهیونگ رفتین سمت شیرینی پزی قفلشو باز کردم چراغا رو روشن کردم
ات:خوب چه شیرینی هوس کردی
تهیونگ:توت فرنگی با اسموتیش بینظیر
ات:باشه
کاپشنمو دراوردم رفتم ی پشبند بستم و مواد لازمو آوردم گذاشتم روی کانتر تهیونگ ی جوری نگام میکرد انگار صد سال منو ندیده منم نکه کرم اسکالیز دارم یذره آرد برداشتم و رفتم اروم پشتش
و اردو ریختم رو موهاش
ات:پپههه چه قشنگ شدی
تهیونگ:من اگر تو رو نگیرم
افتادم دنبالشم رفت پشت پیشتخوان ی اتاق کوچیک بود رفت اونجا منم قبل اینکه درو ببنده رفتم تو
ات:ببخشید دیگه نمیکنم میخواستم شوخی کنم
تهیونگ:منم میخوام شوخی کنم
یذره ارد برداشتم و ریختم روی موهاش
تهیونگ:هیششس ساکت برو شیرینی تو بپز
ات با صورت اخموش رفت تا شیرینی هارو آماده کنه منم تمام مدت نگاش میکردم اگر مامانم دوباره بخواد ما رو از هم جدا کنه چی تمام نگرانیم همینه
ات:هوی تهیونگ تهیونگ خرس عسلی
تهیونگ:بله
ات:از بس جذابم غرق زیبایی شدی
تهیونگ:بی نمک
ات:بیفرماین اینم از این شیرینی که خواستی
تهیونگ:شکلش که خوبه
ی تکیه ازش برداشتم خوردم مثل همیشه بهترین مزهرو میداد
ات:چه طور شده
تهیونگ:عالی شذ
سوهو:چه عجب ما شمارو دیدیم
ات:دلم برات خیلی تنگ شده بود
سوهو:منم امینطور کوچولو.
ات:کوچولو عمته
بعد اون شروع کردم به خوردن سر میز کلی حرف زدیم در کل خوش گذشت بعد شام رفتیم نشستیم تا حرف بزنیم
ات:با ورونیکا آشنا شدین دیگه
سوجین:اره اتفاقا هانا زحمتشو کشید
ورونیکا:دوستات خیلی خوبن هم مهربون هم اینکه آدم کنارشون احساس غریبه بودن نمیکنه
ات:اره دیگه دوستای منن
خوب سوهو دوس دختری پیدا کردی یا نه
سوهو:ی عقاب همیشه تنهاست
ات:خوب تو ورونیکا بهم میخورم پس باهم خیلی دختر خوبیه هانا هم با جین منم سینگل
ورونیکا:الان چیشده
هانا:نکه خواهر من رک به خاطر همین میگه
تهیونگ:الان گفتی خودت سینگلی
ات:اره
بعد این حرفم تهیونگ رفت بیرون از خونه منم به زور رفتم ی چی پوشیدم رفتم دنبالش همین جوری داشت راه میرفت دستاش تو جیبش بود واقعا خیلی بد حرف زدم اون دلش میخواد من باهاش باشم منم دلم میخواد بدو رفتم پشتش از پشت بغلش کردم
ات:میدونم خیلی بد حرف زدم ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم فقط میخواستم یذره اذیتت کنم همین اما اشتباه کردیم ببخشید
میشه منو ببخشی دوباره باهم باشیم
تهیونگ:ای دیوونه معلوم میبخشمت
میگم من خیلی دلن برای شیرینی هات تنگ شده
ات:از شانس خوبم کلید شیرینی پزی تو جیبم بریم اونجا باهم درست کنیم
با تهیونگ رفتین سمت شیرینی پزی قفلشو باز کردم چراغا رو روشن کردم
ات:خوب چه شیرینی هوس کردی
تهیونگ:توت فرنگی با اسموتیش بینظیر
ات:باشه
کاپشنمو دراوردم رفتم ی پشبند بستم و مواد لازمو آوردم گذاشتم روی کانتر تهیونگ ی جوری نگام میکرد انگار صد سال منو ندیده منم نکه کرم اسکالیز دارم یذره آرد برداشتم و رفتم اروم پشتش
و اردو ریختم رو موهاش
ات:پپههه چه قشنگ شدی
تهیونگ:من اگر تو رو نگیرم
افتادم دنبالشم رفت پشت پیشتخوان ی اتاق کوچیک بود رفت اونجا منم قبل اینکه درو ببنده رفتم تو
ات:ببخشید دیگه نمیکنم میخواستم شوخی کنم
تهیونگ:منم میخوام شوخی کنم
یذره ارد برداشتم و ریختم روی موهاش
تهیونگ:هیششس ساکت برو شیرینی تو بپز
ات با صورت اخموش رفت تا شیرینی هارو آماده کنه منم تمام مدت نگاش میکردم اگر مامانم دوباره بخواد ما رو از هم جدا کنه چی تمام نگرانیم همینه
ات:هوی تهیونگ تهیونگ خرس عسلی
تهیونگ:بله
ات:از بس جذابم غرق زیبایی شدی
تهیونگ:بی نمک
ات:بیفرماین اینم از این شیرینی که خواستی
تهیونگ:شکلش که خوبه
ی تکیه ازش برداشتم خوردم مثل همیشه بهترین مزهرو میداد
ات:چه طور شده
تهیونگ:عالی شذ
۳.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.