پارت : ۱۷
پارت : ۱۷
ا.ت : ولی من این بچه رو نمیخوام چون هم از تو متنفرم هم از این خونه هم از این بچهههه( داد ) پدر بچمم بره به درککک
جیمین : *حیف نباید فشار عصبی روش باشه *
ا.ت :چرا هیچی نمیگی ؟؟
جیمین : باشه بیب حالا رو تخت دراز بکش و بخواب
ا.ت: تو چته چرا اینجوری رفتار میکنی چرا انقدر مشکوکی
جیمین : ببین فکر کن اگه بچه بدنیا بیاد چقدر زندگیمون بهتر میشه شاید به بهونه ی این بچه تو هم عاشق من شدی
ا.ت : من نمیخوام میخوام سقطش کنم تو خیلی بدی اصلا منو دوست نداری جلو چشم خودم بهم خیانت میکنی ( بغض و گریه )
جیمین : *ا.ت خیلی حساس شده بود پس بغلش کردم و گفتم *گریه نکن فرشته کوچولو مشکل از منه منو ببخش
ا.ت : هق..هق ولی...
جیمین : هیشششش بیا با هم بخوابیم فعلا به هیچی فکر نکن باشه ؟
ا.ت : هیق .. باشه
جیمین: الانم بیا بغلم
ا.ت : باشه (بغض و لبخند )
فلش. بک به وقتی بیدار شدن :
جیمین : بیب بیدار شو
ا.ت: هومم چیه ( خواب الود )
جیمین : من دارم میرم سفر مواظب خودت باش
ا.ت : اوممم باشه( خواب الود )
جیمین : دیدم ا.ت بلد نمیشه پس .....
ا.ت : ولی من این بچه رو نمیخوام چون هم از تو متنفرم هم از این خونه هم از این بچهههه( داد ) پدر بچمم بره به درککک
جیمین : *حیف نباید فشار عصبی روش باشه *
ا.ت :چرا هیچی نمیگی ؟؟
جیمین : باشه بیب حالا رو تخت دراز بکش و بخواب
ا.ت: تو چته چرا اینجوری رفتار میکنی چرا انقدر مشکوکی
جیمین : ببین فکر کن اگه بچه بدنیا بیاد چقدر زندگیمون بهتر میشه شاید به بهونه ی این بچه تو هم عاشق من شدی
ا.ت : من نمیخوام میخوام سقطش کنم تو خیلی بدی اصلا منو دوست نداری جلو چشم خودم بهم خیانت میکنی ( بغض و گریه )
جیمین : *ا.ت خیلی حساس شده بود پس بغلش کردم و گفتم *گریه نکن فرشته کوچولو مشکل از منه منو ببخش
ا.ت : هق..هق ولی...
جیمین : هیشششش بیا با هم بخوابیم فعلا به هیچی فکر نکن باشه ؟
ا.ت : هیق .. باشه
جیمین: الانم بیا بغلم
ا.ت : باشه (بغض و لبخند )
فلش. بک به وقتی بیدار شدن :
جیمین : بیب بیدار شو
ا.ت: هومم چیه ( خواب الود )
جیمین : من دارم میرم سفر مواظب خودت باش
ا.ت : اوممم باشه( خواب الود )
جیمین : دیدم ا.ت بلد نمیشه پس .....
۲۴.۱k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.