part ❶❷

#part_❶❷
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar

مجید+:+هه+هه+خنده+داشت
یونا+:+مرض
بچه ها حالا ک دور هم جمعیم ب رهام و امیر و آرش خبر بدین بیان؟
آرمین : آره
مجید :خوب میش
یونا : ب امین و بچه ها هم خبر بدم...
زنگ زدم بعد چن بوق جواب داد....
امین : جان
یونا : امین ب رهام و امیر و آرشم پیام دادم ک بیان اونجا لوکیشنم فرستادم
امین : باش خوبه
یونا : فعلا
بعد چن دیقه رسیدیم....
بچه ها رسیدیم پیاده شین
رفتیم نشستیم یه گوشه امینو بچه ها هم اومدن
مجید : سلام امیر عشق داداشی
امیر : سیلام
یونا : سلام جوجو
امیر : سلام
امین : خوب حالا همگی سلام
رهام : سلام.....
ای وای حامیممم تو یه ساختمون داشتیم میدوییدیم یکی خورد بهم اون و آبجیش الان اینجان چیکار کنم؟
حامیم : خوب انسانن دیگ