part ❷❹
#part_❷❹
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
علی : ممنون ❤
مسیح : خواهش... رفتم برا علی و خودم قهوه آوردم داشتیم میخوردیم و حرف میزدیم...
Amin :
فک کنم بعد رفتن علی یه چهار پنج ساعتی گذشته بود منو حامیمم تو خونه بودیم با امیر و رهام رفتم آشپز خونه چهار تا آب میوه درست کردم اومدم پیششون
امیر : ممنون
رهام : تنکت
حامیم : میصی
امین : خواهش
امیر : بچه ها میخوام یه چیزی بگم بهتون ولی قبلش نفس عمیق بکشید که یه وقت اتفاق بدی نیوفته
امین : خوب بگو
امیر : میخوام بگم بهتون که...
رهام : چی میخوای بگی؟!
در مورد کیه؟! به من ربطی داره؟!
امیر : یه لحظه داداش اروم باش میگم
میخواستم بگم که زنگ آیفون خورد رفتم سمتش بازش کنم....
بله؟!
... : میش باز کنین؟! ما همسایه بالایی هستیم کلید ندارم
حامیم : یه لحظه.... بچه ها میگه من همسایه بالایی هستم کلید ندارم باز کنین... باز کنم؟!
امین : نه نکن
رهام : گناه داره این وقت شب بیرون باش سرما میخوره
امیر : حامیم باز نکن
حامیم : باز کردم
امین : حامیممممم ( با داد)
حامیم : چیه؟!
امین : از کنار در بیا این ور بچه ها زود باشین برین اتاقمممم
امیر : سریع رفتیم اتاق امین منم فهمیدم یه خبرایی هس انگا دزد بود
حامیم : اشتباه از من بود نباید باز میکردم
امین : بچه ها دارن درو میشکونن
الان چیکا کنیم؟!
حامیم : بزا به یونا و علی زنگ بزنم بیان
همه : آره زود فقط
امین : درو شکوندن اومدن داخل خونه ما هم همینطور یه گوشه نشسته بودیم از ترس نمیدونستیم چیکا کنیم
حامیم نباید باز میکردی
... : زود باش بیاین بیروننن
همه : ....
... : میاین یا خودم درو بشکونم بیام؟!
امین : باش اومدیم
... : زود بشینین
امین : باش نشستیم فقط تفنگو بزا جاش
امیر : تو رو خدا رحم کن
حامیم : میدونم دختری الان باید نامزد یا دوس پسر داشته باشی تو رو خدا ولمون کن خواهش میکنم بهت هر چقد بخوای بلیت کنسرت میدم هر خواننده ای رو بخوای
... : واقعا؟!؟؟
حامیم : آره به جون عزیزترین کسم
... : 😂 بابام ول کن
حامیم : چیه چی شده؟!؟
رهام : کی هستی؟!
امیر : واو امین کنه اون دختره کراشت پریسا باش؟!
امین : ن بابام، شاید آبجیش پرنیا باش عشقت یعنی
... : عشقش؟!
امیر : آره
.... : مگ تو عاشق هم میشی؟!
امیر : پس من ادم نیستم ؟!
حامیم : بابام ول کنین این مسخره بازیا رو زود باش ماسک تو در بیار وگرنه
.... ² : آبجی بیا بریم
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
علی : ممنون ❤
مسیح : خواهش... رفتم برا علی و خودم قهوه آوردم داشتیم میخوردیم و حرف میزدیم...
Amin :
فک کنم بعد رفتن علی یه چهار پنج ساعتی گذشته بود منو حامیمم تو خونه بودیم با امیر و رهام رفتم آشپز خونه چهار تا آب میوه درست کردم اومدم پیششون
امیر : ممنون
رهام : تنکت
حامیم : میصی
امین : خواهش
امیر : بچه ها میخوام یه چیزی بگم بهتون ولی قبلش نفس عمیق بکشید که یه وقت اتفاق بدی نیوفته
امین : خوب بگو
امیر : میخوام بگم بهتون که...
رهام : چی میخوای بگی؟!
در مورد کیه؟! به من ربطی داره؟!
امیر : یه لحظه داداش اروم باش میگم
میخواستم بگم که زنگ آیفون خورد رفتم سمتش بازش کنم....
بله؟!
... : میش باز کنین؟! ما همسایه بالایی هستیم کلید ندارم
حامیم : یه لحظه.... بچه ها میگه من همسایه بالایی هستم کلید ندارم باز کنین... باز کنم؟!
امین : نه نکن
رهام : گناه داره این وقت شب بیرون باش سرما میخوره
امیر : حامیم باز نکن
حامیم : باز کردم
امین : حامیممممم ( با داد)
حامیم : چیه؟!
امین : از کنار در بیا این ور بچه ها زود باشین برین اتاقمممم
امیر : سریع رفتیم اتاق امین منم فهمیدم یه خبرایی هس انگا دزد بود
حامیم : اشتباه از من بود نباید باز میکردم
امین : بچه ها دارن درو میشکونن
الان چیکا کنیم؟!
حامیم : بزا به یونا و علی زنگ بزنم بیان
همه : آره زود فقط
امین : درو شکوندن اومدن داخل خونه ما هم همینطور یه گوشه نشسته بودیم از ترس نمیدونستیم چیکا کنیم
حامیم نباید باز میکردی
... : زود باش بیاین بیروننن
همه : ....
... : میاین یا خودم درو بشکونم بیام؟!
امین : باش اومدیم
... : زود بشینین
امین : باش نشستیم فقط تفنگو بزا جاش
امیر : تو رو خدا رحم کن
حامیم : میدونم دختری الان باید نامزد یا دوس پسر داشته باشی تو رو خدا ولمون کن خواهش میکنم بهت هر چقد بخوای بلیت کنسرت میدم هر خواننده ای رو بخوای
... : واقعا؟!؟؟
حامیم : آره به جون عزیزترین کسم
... : 😂 بابام ول کن
حامیم : چیه چی شده؟!؟
رهام : کی هستی؟!
امیر : واو امین کنه اون دختره کراشت پریسا باش؟!
امین : ن بابام، شاید آبجیش پرنیا باش عشقت یعنی
... : عشقش؟!
امیر : آره
.... : مگ تو عاشق هم میشی؟!
امیر : پس من ادم نیستم ؟!
حامیم : بابام ول کنین این مسخره بازیا رو زود باش ماسک تو در بیار وگرنه
.... ² : آبجی بیا بریم
۸.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲