:میدونستم
_:میدونستم
+:کوک کوک تروخداااا نرو پایین 🥺
......................
#p5
#پادشاه_عذاب
_:ا.ت ولم کن
+:ح ححالا مگه چی شده
_:چی شده الان حتی نمیتونی راحت باهام حرف بزنی میپرسی چی شده؟
ناخواسته بغلش کردم اونم بغلم کرد
_:ا.ت تو از هر چیزی برام مهم تری
+: اوهم اره.صب کن ببینم چی؟
_:هیچی ولش کن میخواستم بگم بیای پایین میخوام بهت یه چیزی نشون بدم
+:اوم باشه ولی
_:ولی چی
+:پام پیچ خورده
به بالا نگا کردو یهو سریع بلندم کرد
+:چرا همه بغلم میکنن حتی اگه سالمم باشم
_:چون کوچولویی
+:نیستمممم
_:هستیییی
+:میزنمتااااا
_:مث اون موقع که با دستات منو میزندی تو ماشین
اخم کردم اونم تک خنده ای کرد
_: رسیدیم
+:عه تابببب میشه سوار شم
_:اره
گذاشتم روی تاب
_:محکم بشین
+:چرا
یهو محکم تابم داد
+:میترسم میخوام بیام پایین
_:نگفتم کوچولویی
بغلم کرد برد تو اتاقم گذاشتم روی تخت
+:حصلم سرفته
_:خوب خانم کوچولو بگو چیکار کنم
+: کوچولو عمتهههه نخند
_:پاشو بریم بیرون
+:کجا مثلا
_:دوستم مهمونی گرفته اینارو آوردم بپوشی
+:این خیلی زشته شلوارشو جذبه من دامن میخوام
_:پاهات معلوم میشه بعد یه بلایی سرت میاد بابام منو جر میده
+:خوب پیشت میمونم باشه
_:ولی هودیشو نپوشی نمیریم
+:اههه
_: مگه دارن میکننت
+:باشه میپوشم
_:آفرین دختر خوب
+:خوب برو بیرون میخوام لباس بپوشم
_:من که همه جاتو دیدم 🌚
+: بیشعور بدو بدو
به زور انداختمش بیرون
یه دامن کوتاه تا رون پام با هودیم پوشیدم موهامو باز گذاشتم کیف سیاهمم برداشتم
درو باز کردم با قیافه کوک که پشت در بود مواجه شدم
+:یااا ترسیدم
_:شبیه عروسک شدی
+:مرسی
سوار ماشین شدیم
_:میدونی به عنوان چی میای دیگه
+:نه
_:به عنوان دوست دخترم
+:یعنی باید نقش بازی کنم اره
_:اره
رسیدم رفتیم داخل
&:کوک
خیلی جمعیت زیاد بود همه حرف میزندن چون فوبیا صدای بلند داشتم پشت کوک قایم شدم
&:کوک این کیه پشتت
_:دوست دخترمه ا.ت بیا بیرون
با بغض گرفتم
+:کوک من ترس از صدای بلند دارم
کوک سریع بغلم کرد برد بیرون
_:چرا بهم نگفتی فوبیا داری
+:ببخشید فکر کردم از بین رفته
_:به بچه ها میگم بریم پارک همینجا وایسا
+:ب باشه
؟:چه دختر خشگلی
#:با خودمون ببریمش
«:یه شب خوب میسازیم براش نظرت چیه عروسک
_: متاسفم ولی باید بگم این عروسک خیلی وقته عروسک من شده لی رانگ بقش با خودت
✓:بگیریدشون
&:دوست دخترت خیلی خوشگله من جیمینم
-:منم جینم
؛:مث اینکه بلاخره خواهرم از سینگلی در اومد
+:داداش
-:تهیونگ خواهرتو دست بد کسی سپردی
؛:کی بهتر از کوک
خیلی بد بود که داداشم فکر میکرد با کوک تو رابطه ام
_:چی میخوین برم بخرم
+:کوک کوک تروخداااا نرو پایین 🥺
......................
#p5
#پادشاه_عذاب
_:ا.ت ولم کن
+:ح ححالا مگه چی شده
_:چی شده الان حتی نمیتونی راحت باهام حرف بزنی میپرسی چی شده؟
ناخواسته بغلش کردم اونم بغلم کرد
_:ا.ت تو از هر چیزی برام مهم تری
+: اوهم اره.صب کن ببینم چی؟
_:هیچی ولش کن میخواستم بگم بیای پایین میخوام بهت یه چیزی نشون بدم
+:اوم باشه ولی
_:ولی چی
+:پام پیچ خورده
به بالا نگا کردو یهو سریع بلندم کرد
+:چرا همه بغلم میکنن حتی اگه سالمم باشم
_:چون کوچولویی
+:نیستمممم
_:هستیییی
+:میزنمتااااا
_:مث اون موقع که با دستات منو میزندی تو ماشین
اخم کردم اونم تک خنده ای کرد
_: رسیدیم
+:عه تابببب میشه سوار شم
_:اره
گذاشتم روی تاب
_:محکم بشین
+:چرا
یهو محکم تابم داد
+:میترسم میخوام بیام پایین
_:نگفتم کوچولویی
بغلم کرد برد تو اتاقم گذاشتم روی تخت
+:حصلم سرفته
_:خوب خانم کوچولو بگو چیکار کنم
+: کوچولو عمتهههه نخند
_:پاشو بریم بیرون
+:کجا مثلا
_:دوستم مهمونی گرفته اینارو آوردم بپوشی
+:این خیلی زشته شلوارشو جذبه من دامن میخوام
_:پاهات معلوم میشه بعد یه بلایی سرت میاد بابام منو جر میده
+:خوب پیشت میمونم باشه
_:ولی هودیشو نپوشی نمیریم
+:اههه
_: مگه دارن میکننت
+:باشه میپوشم
_:آفرین دختر خوب
+:خوب برو بیرون میخوام لباس بپوشم
_:من که همه جاتو دیدم 🌚
+: بیشعور بدو بدو
به زور انداختمش بیرون
یه دامن کوتاه تا رون پام با هودیم پوشیدم موهامو باز گذاشتم کیف سیاهمم برداشتم
درو باز کردم با قیافه کوک که پشت در بود مواجه شدم
+:یااا ترسیدم
_:شبیه عروسک شدی
+:مرسی
سوار ماشین شدیم
_:میدونی به عنوان چی میای دیگه
+:نه
_:به عنوان دوست دخترم
+:یعنی باید نقش بازی کنم اره
_:اره
رسیدم رفتیم داخل
&:کوک
خیلی جمعیت زیاد بود همه حرف میزندن چون فوبیا صدای بلند داشتم پشت کوک قایم شدم
&:کوک این کیه پشتت
_:دوست دخترمه ا.ت بیا بیرون
با بغض گرفتم
+:کوک من ترس از صدای بلند دارم
کوک سریع بغلم کرد برد بیرون
_:چرا بهم نگفتی فوبیا داری
+:ببخشید فکر کردم از بین رفته
_:به بچه ها میگم بریم پارک همینجا وایسا
+:ب باشه
؟:چه دختر خشگلی
#:با خودمون ببریمش
«:یه شب خوب میسازیم براش نظرت چیه عروسک
_: متاسفم ولی باید بگم این عروسک خیلی وقته عروسک من شده لی رانگ بقش با خودت
✓:بگیریدشون
&:دوست دخترت خیلی خوشگله من جیمینم
-:منم جینم
؛:مث اینکه بلاخره خواهرم از سینگلی در اومد
+:داداش
-:تهیونگ خواهرتو دست بد کسی سپردی
؛:کی بهتر از کوک
خیلی بد بود که داداشم فکر میکرد با کوک تو رابطه ام
_:چی میخوین برم بخرم
۳.۲k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.