آخر انقدر وجه ووجه خورد تا قط شد

آخر انقدر وجه ووجه خورد تا قط شد
ا.ت. یورااااا
یورا. من کاری نکردم تقصیر خودت بود
ا.ت. ایششش نتم تموم شد تففف
یورا. (درحال سوت زدن)
ا.ت. بیا اینجا ببینم
یورا رو بقل کردم و قلقلکش دادم
یورا. نکننن...مامان...واییییی..تورو خدا(درحال جر خوردن از خنده)
ا.ت‌. الان چطوری دوباره به بابا زنگ بزنیم تقصیر تو دیگه
یورا.‌ فردا دوباره زنگ میزنه
ا.ت. باشه‌
یورا. مامان
ا.ت. بله
یورا. خوابم میاد
ا.ت. برو بخواب
یورا. میخوام پیش تو بخوابم
ا.ت. بخواب
رو تخت دراز کشیدیم و پتو رو کشیدم رو سرمون
یورا. مامان بالشت و پتو بوی بابا رو میده
ا.ت. اره به خاطر اینکه اونجای که جنابالی خوابیده جای بابایی بوده
یورا. عه راس میگی یادم رفت
ا.ت. مگه نگفتی خوابت میاد
یورا. اره
ا.ت. پس بخواب دیگه
یورا. شب بخیر
ا.ت. شب بخیر
پرش زمانی به فردا
صبح چشمام رو باز کردم دیدم یورا این جن بالای سرم نشسته‌ و با موهام بازی‌ میکنه
یورا. چه عجب مامان خانم بیدار شدن!
ا.ت. یاا خداا سکته کردم
و...