𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁶
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁶
که با یونجی مواجه شدم.....یهو ترسیدم و یه جیغ بنفش زدم.......که یونجی برگشت سمتم....
®ها؟ چیه؟ چته ا/ت
+یونجی ریدم به خودم که اشغال (ترسیده)
®در حال جر خوردن
+نخند.....حالم.....بده.......یونجی(نفس نفس)
*نکته:ا/ت مشکل قلبی داره و بیماری تیروئید دارع👌🏻😌*
®ا/ت چیشد؟ قشنگم چیشد؟ غلط کردم (ترسیده)
یونجی ویو:
یهو دیدم ا/ت حالش بد شد......رفتم بغلش کردم خیلی نفس نفس میزد......میترسیدم خیلی رفتم پایین جونگ کوک رو صدا زدم
®جونگکوکککککک(داد)
_چیه چیشده ا/ت چشه؟ (نگران)
®بیا ببریمش بیمارستان ا/ت مشکل قلبی داره(نگران و گریه)
_باشه اروم باش بدش من (نگران)
کوک ا/تو بغل کرد و من رفتم گوشیمو برداشتم دستام میلرزید ولی زنگ زدم به مامان
بوق..... بوق..... بوق
®الو مامان خوبی(نگران)
م. ا اره قشنگم چیشده؟ (نگران)
®مامان ا/ت مگه مشکل قلبی نداشت مثله تو الان خیلی نفس نفس میزنه ما داریم میریم بیمارستان بدو با بابا بیا من خیلی میترسم مامان(گریه)
م. اچیییی.......باشه الان میایم مواظبش باش ما زود میایم (نگران)
®باشه خدافظ(نگران)
م. ا خدافظ(نگران)
تند تند رفتم پایین رفتیم با کوک سوار ماشین شدیم رفتیم سمت بیمارستان
کوک ویو:
خیلی نگران ا/ت بودم خیلی یه مسیر ²⁰دیقه رو تو ²دیقه تی کردم رسیدیم بیمارستان یونجی بدو بدو رفت پیش دکتر من رفتم ا/تو بغل کردم تند تند رفتم تو *علامت دکترπ*
πچیشده اقا
_ دکتر مشکل قلبی دارن و بیماری تیروئید دارن الان ترسیدن خیلی نفس نفس میزنن
πپرستارررررررر
۰بله دکتر چیشده
π بدو بیا مریض رو ببریم اتاق ویژه و بهش دستگاه اکسیژن بزنین
۰چشم
ا/ت رو بردن و تو اتاق منو یونجی کلی گریه کردیم منی که مافیای جهانم دارم برا یه دختر گریه میکنم؟ اره چون دوسش دارم چون عاشقشم دیدم سر یکی رو شونمه و داره خیس میشه دیدم یونجی رو شونم داره گریه میکنه ناراحت شدم منم درکش میکنم چون این درد رو کشیدم
فلش بک به ۱۶سال پیش:*کوک الان 10 سالشه*
مامانم مشکل قلبی داره من خیلی نگرانشم ممکنه بمیره ولی خدانکنه این اتفاق بیفته داشتم زار زار گریه میکردم که بعد۲ساعت دکتر اومد بیرون با قیافه ناراحت
_ اقای دکتر مادرم چیشد؟ (گریه)
πمتاسفم نتونستیم بیمارو نگه داریم ما کل تلاشمونو کردیم ولی
_ولی چی(داد)
ب. ک پسرم اروم باش قشنگم(بغض)
πبیمار فوت کردن تسلیت میگم
دکتر با سر پایین رفت از پیشمون من.............
__
که با یونجی مواجه شدم.....یهو ترسیدم و یه جیغ بنفش زدم.......که یونجی برگشت سمتم....
®ها؟ چیه؟ چته ا/ت
+یونجی ریدم به خودم که اشغال (ترسیده)
®در حال جر خوردن
+نخند.....حالم.....بده.......یونجی(نفس نفس)
*نکته:ا/ت مشکل قلبی داره و بیماری تیروئید دارع👌🏻😌*
®ا/ت چیشد؟ قشنگم چیشد؟ غلط کردم (ترسیده)
یونجی ویو:
یهو دیدم ا/ت حالش بد شد......رفتم بغلش کردم خیلی نفس نفس میزد......میترسیدم خیلی رفتم پایین جونگ کوک رو صدا زدم
®جونگکوکککککک(داد)
_چیه چیشده ا/ت چشه؟ (نگران)
®بیا ببریمش بیمارستان ا/ت مشکل قلبی داره(نگران و گریه)
_باشه اروم باش بدش من (نگران)
کوک ا/تو بغل کرد و من رفتم گوشیمو برداشتم دستام میلرزید ولی زنگ زدم به مامان
بوق..... بوق..... بوق
®الو مامان خوبی(نگران)
م. ا اره قشنگم چیشده؟ (نگران)
®مامان ا/ت مگه مشکل قلبی نداشت مثله تو الان خیلی نفس نفس میزنه ما داریم میریم بیمارستان بدو با بابا بیا من خیلی میترسم مامان(گریه)
م. اچیییی.......باشه الان میایم مواظبش باش ما زود میایم (نگران)
®باشه خدافظ(نگران)
م. ا خدافظ(نگران)
تند تند رفتم پایین رفتیم با کوک سوار ماشین شدیم رفتیم سمت بیمارستان
کوک ویو:
خیلی نگران ا/ت بودم خیلی یه مسیر ²⁰دیقه رو تو ²دیقه تی کردم رسیدیم بیمارستان یونجی بدو بدو رفت پیش دکتر من رفتم ا/تو بغل کردم تند تند رفتم تو *علامت دکترπ*
πچیشده اقا
_ دکتر مشکل قلبی دارن و بیماری تیروئید دارن الان ترسیدن خیلی نفس نفس میزنن
πپرستارررررررر
۰بله دکتر چیشده
π بدو بیا مریض رو ببریم اتاق ویژه و بهش دستگاه اکسیژن بزنین
۰چشم
ا/ت رو بردن و تو اتاق منو یونجی کلی گریه کردیم منی که مافیای جهانم دارم برا یه دختر گریه میکنم؟ اره چون دوسش دارم چون عاشقشم دیدم سر یکی رو شونمه و داره خیس میشه دیدم یونجی رو شونم داره گریه میکنه ناراحت شدم منم درکش میکنم چون این درد رو کشیدم
فلش بک به ۱۶سال پیش:*کوک الان 10 سالشه*
مامانم مشکل قلبی داره من خیلی نگرانشم ممکنه بمیره ولی خدانکنه این اتفاق بیفته داشتم زار زار گریه میکردم که بعد۲ساعت دکتر اومد بیرون با قیافه ناراحت
_ اقای دکتر مادرم چیشد؟ (گریه)
πمتاسفم نتونستیم بیمارو نگه داریم ما کل تلاشمونو کردیم ولی
_ولی چی(داد)
ب. ک پسرم اروم باش قشنگم(بغض)
πبیمار فوت کردن تسلیت میگم
دکتر با سر پایین رفت از پیشمون من.............
__
۱۷.۲k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.