پارت اول مرز زندگی
پارت اول مرز زندگی
شوگا :ناز خاتون کت منو بیارین میخام برم شرکت
ناز خاتون :,چشم ارباب
تائو: (خواهر شوگا) داداش داداش وایسا منم میام
شوگا :بدو بیا
تائو :امروز من میخام دوستمو تو شرکتت استخدام کنم میشه
شوگا : تائو بازم تو شروع کردی مطمعنی کارشو خوب بلده نیاد گند بزنه این قبیله
تائو :نه نترس داداش این باباش شرکت داره بلده کارشو
شوگا :پس چرا نمیره پیش باباش مگه شرکت نداره ؟
تائو:چرا دارن ولی بخاطر یه مشکلاتی دارن و از باباش خوشش نمیاد برا همین از پدرش جدا شده یه خونه گرفته خودش تنها زندگی میکنه
شوگا :تائو اونجا شلوغ کاری نمیکنیا مثلا دستیار منی باید به حرفام گوش بدی هرچند تو خونه باهات مهربونمم اما اونجا مجبورم بد رفتاری کنم دوستتم بیاد اگه خوشم اومد ازش استخدامه
تائو :ای بدجنس خیلی بدی داداش
کم شد میدونم ولی تا ۱۰ تا لایک و ۵ کام 😅
شوگا :ناز خاتون کت منو بیارین میخام برم شرکت
ناز خاتون :,چشم ارباب
تائو: (خواهر شوگا) داداش داداش وایسا منم میام
شوگا :بدو بیا
تائو :امروز من میخام دوستمو تو شرکتت استخدام کنم میشه
شوگا : تائو بازم تو شروع کردی مطمعنی کارشو خوب بلده نیاد گند بزنه این قبیله
تائو :نه نترس داداش این باباش شرکت داره بلده کارشو
شوگا :پس چرا نمیره پیش باباش مگه شرکت نداره ؟
تائو:چرا دارن ولی بخاطر یه مشکلاتی دارن و از باباش خوشش نمیاد برا همین از پدرش جدا شده یه خونه گرفته خودش تنها زندگی میکنه
شوگا :تائو اونجا شلوغ کاری نمیکنیا مثلا دستیار منی باید به حرفام گوش بدی هرچند تو خونه باهات مهربونمم اما اونجا مجبورم بد رفتاری کنم دوستتم بیاد اگه خوشم اومد ازش استخدامه
تائو :ای بدجنس خیلی بدی داداش
کم شد میدونم ولی تا ۱۰ تا لایک و ۵ کام 😅
۷.۷k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲