ادامه چند پارتی ته ته
《 چند پارتی 》
تهیونگ: وا عشقم بیا اینجا (دستشو میزاره رو کمر ات )
ات: دستت به من نمیخوره هااا
تهیونگ: وا ات فکر نمیکردم آنقدر بی جنبه باشی
ات :ارهههه من بی جنبه ام که اون دختره رو پات میشینه دیگه بوسشم میکردی همونجا ازدواج می کردين
ات :اصلا از من طلاق بگیر برو با اون دختره زندگی کن اگه آنقدر دوستش داری
ات :رفتم از اتاق بیرون رفتم نشستم رو مبل تلویزیون رو روشن کردم فیلم گذاشتم نشستم دیدم
تهیونگ: ات رفت بیرون منم لباسمو عوض کردم رفتم پایین پیشش نشستم
تهیونگ :ات میدونی کارات بچه گونس
ات.:............
تهیونگ: چرا نمیفهمی اون از من بزرگتره
ات :خب دیگه باش باشه
تهیونگ :نمیخوای این حسودیاتو بزاری کنار
ات: نه نه نمی خوام
تهیونگ: قیافه رو نگا داره از حسودی میترکه
ات :عههه از اون دختره بدم میاد
تهیونگ: چراا دختره خوبی یه که
برگشتم طرفش
تهیونگ: شوخی کردم عزیزم
تهیونگ :بغلش کردم بردمش تو اتاقمون
ات :ولمممممم کننننن عههههه
تهیونگ: ات بسه یه کاری نکن امشب کارتو بسازمو اوهوم پنجشنبه هم هست فرداش تعطیله میتونه شب خوبی باشه
ات: نه نه نه یعنی مثلا من باهات قهرم هاااا
ات :برو اصلا با اون دختره
تهیونگ: میرماااا
ات: بیشعور هیزززززز هول
تهیونگ :جانم به کی گفتی
ات :به تووووو
تهیونگ: پس امشب باید کارتو بسازم
تهیونگ لباش رو گذاشت رو لبای ات و اون شب دعا خوندن این دو تا بنده
تهیونگ: وا عشقم بیا اینجا (دستشو میزاره رو کمر ات )
ات: دستت به من نمیخوره هااا
تهیونگ: وا ات فکر نمیکردم آنقدر بی جنبه باشی
ات :ارهههه من بی جنبه ام که اون دختره رو پات میشینه دیگه بوسشم میکردی همونجا ازدواج می کردين
ات :اصلا از من طلاق بگیر برو با اون دختره زندگی کن اگه آنقدر دوستش داری
ات :رفتم از اتاق بیرون رفتم نشستم رو مبل تلویزیون رو روشن کردم فیلم گذاشتم نشستم دیدم
تهیونگ: ات رفت بیرون منم لباسمو عوض کردم رفتم پایین پیشش نشستم
تهیونگ :ات میدونی کارات بچه گونس
ات.:............
تهیونگ: چرا نمیفهمی اون از من بزرگتره
ات :خب دیگه باش باشه
تهیونگ :نمیخوای این حسودیاتو بزاری کنار
ات: نه نه نمی خوام
تهیونگ: قیافه رو نگا داره از حسودی میترکه
ات :عههه از اون دختره بدم میاد
تهیونگ: چراا دختره خوبی یه که
برگشتم طرفش
تهیونگ: شوخی کردم عزیزم
تهیونگ :بغلش کردم بردمش تو اتاقمون
ات :ولمممممم کننننن عههههه
تهیونگ: ات بسه یه کاری نکن امشب کارتو بسازمو اوهوم پنجشنبه هم هست فرداش تعطیله میتونه شب خوبی باشه
ات: نه نه نه یعنی مثلا من باهات قهرم هاااا
ات :برو اصلا با اون دختره
تهیونگ: میرماااا
ات: بیشعور هیزززززز هول
تهیونگ :جانم به کی گفتی
ات :به تووووو
تهیونگ: پس امشب باید کارتو بسازم
تهیونگ لباش رو گذاشت رو لبای ات و اون شب دعا خوندن این دو تا بنده
۱۸.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.